وینود خسلا: من هیچ وقت پیش‌بینی مالی نمی‌کنم

“شهر رم می سوزد و فعالان محیط زیست این دست و آن دست می کنند” – این حرف وینود خسلا، بنیانگذار شرکت سرمایه گذاری “خسلا” می باشد. “حرفهای مسخره ای می زنند، مثل اینکه به جای رانندگی کردن راه بروید، نمیدانم چرا کسی بهشان چیزی نمی گوید؛ در حالی که این یعنی یک تغییر یک الی دو درصدی، و ما تغییر هزار درصدی احتیاج داریم تا میلیاردها آدم در چین و هند بتوانند یک زندگی پر از انرژی مثل غرب داشته باشند”.

با این اوصاف، فناوری های سبز امروزی مثل اتومبیل های برقی و توربین های بادی به هیچ می ماند، چون هیچ کدام به قیمتی که آقای خسلا می گوید “قیمت چیهند” نمی رسند؛ قیمتی که افراد در چین و هند بتوانند بدون سوبسید و تعرفه های اقتصادی آن را بخرند. خسلا می گوید “همه اینها تا رسیدن به این نقطه، اسباب بازی بیش نیستند”.

برنامه آقای خسلا برای نجات جهان از نوع دیگری است. او یک میلیارد از پول خود و شرکایش را در آنچه “قوهای سیاه” می نامد سرمایه گذاری کرده – ایده هایی که می توانند جهش هایی در جهان فناوری ایجاد کنند که هم مزیت های زیادی در زمینه محیط زیست بوجود بیاورند و هم قابل اندازه گیری باشند و بازگشت سرمایه آنها سریع باشد.

اما گیر کار کجاست؟ گیر کار اینجاست که آقای خسلا انتظار دارد از هر 10 ایده، 9 تا ایده شکست بخورد. او می گوید “من فقط به تکنولوژی هایی علاقه مندم که نود در صد احتمال شکست دارند، اما اگر موفق شوند، زیر ساختار را به صورت اساسی تغییر می دهند”.

فهرست پروژه های شرکت خسلا به توصیف مدینه فاضله ساخت ایده آل یک فعال محیط زیست می ماند؛ رئاکتورهای اتمی بدون آلودگی، ساخت گازوئیل با میکروب، سیمان بدون کربن، و سیستمی که گاز متان را از ذغال سنگ استخراج می کند – بدون اینکه لازم باشد خود ذغال را از زمین استخراج کنیم.

“تمام این چیزها شانس کمی دارند اما، اگر به اندازه کافی به یک دروازه شوت بزنی، به احتمال زیاد برنده می شوی”. خسلا برای اثبات ادعایش، قوی سیاه دیگری را که شکار کرده مثال می زند. آقای خسلا در اواسط دهه نود، وقتی با شرکت سرمایه گذاری دیگری کار می کرد، سه میلیون دلار در شرکت “شبکه جونیپر” سرمایه گذاری کرد، که بر اساس استانداردهای اینترنت وسایل مخابراتی می ساخت. آقای خسلا می گوید “در آن زمان، همه شرکتهای مخابراتی بزرگ به ما گفتند که هیچ وقت به سیستم اینترنت روی نخواهند آورد”.

در طی چند سال، انفجار اینترنتی رخ داد و هفت میلیارد دلار نتیجه این سرمایه گذاری بود. هم اکنون خسلا همان سرمایه را روی تکنولوژی سبز شرط بسته، اما رویکرد او، رویکرد یک سرمایه گذار حرفه ای است، نه مبارز محیط زیستی. او می گوید “من گرمایش زمین و تغییرات جوی را مسئله ای اخلاقی نمی بینم. من آن را تهدید و خطر می بینم، که هیچ فرقی با خطر هسته ای، تروریسم و دفاع از تمامیت ارضی ندارد… در دنیای کسب و کار، خرید بیمه امر معمولی است، و خرید این بیمه، حیاتی است”.

این بیمه انواع مختلف دارد، اما آقای خسلا مانند فعالان محیط زیست کلاسیک، بیشتر انرژی اش را صرف پیدا کردن جایگزین بجای سوخت فسیلی می کند. او می گوید “وقتی می شنوم که قیمت نفت بالا رفته، خوشحال می شوم، چون یافتن جایگزین برای آن به صرفه تر و توجیه پذیرتر می شود”. آقای خسلا در چند شرکت بیو تکنولوژی سرمایه گذاری کرده که هدف آنها این است که پروسه چند میلیون ساله ساخت نفت از اجساد حیوانات و باقیمانده گیاهان مثل برگ و چوب را در عرض چند ساعت انجام می دهد. شرکت دیگری بنام “کیور” از این باقیمانده ها استفاده می کند تا سوخت جدیدی بنام “زیست-سوخت” بسازد. این شرکت می تواند در آمریکا این سوخت را با قیمت کمتر از بشکه ای نود دلار بسازد. آقای خسلا می گوید “سه سال پیش، اگر از من می پرسیدی می گفتم کیور به احتمال نود در صد شکست می خورد، اما نمی شود این چیزها را پیش بینی کرد. پیش بینی بر اساس پیش فرض است، و پیشرفت تکنولوژی پیش فرضها را تغییر می دهد. من هیچوقت پیش بینی مالی نمی کنم. اگر شروع به پیش بینی بازگشت سرمایه بکنی، حس نوآوری را از دست می دهی، و خود را به روزمرگی تقلیل می دهی”.

و بنظر می رسد کسی نتواند به خسلا چنین اتهامی بزند. در سن بیست سالگی در زادگاهش دهلی میلیونها انسانی را که یخچال نمی توانستند بخرند هدف قرار داد و شرکتی راه انداخت که شیر سویا درست می کرد. وقتی شکست خورد، برای تحصیل به آمریکا رفت و سپس شرکت “سان مایکرو سیستمز” را به همراه چند نفر دیگر راه انداخت که کامپیوترهای بسیار قوی تولید می کرد. او در جریان راه اندازی شرکت “نکس-ژن” شرکتی نو آور در زمینه قطعات کامپیوتری و در مرور گر اینترنتی “اکسایت” دست داشت. چندین شکست دیگر رده بالا هم داشت، مانند تبلت Tablet “دانیابوک”، که بیست سال قبل از آی-پد ساخته شد ولی نتوانست به دست مشتری برسد.

خسلا اعتراف می کند که “شکستهای من در زندگی خیلی بیشتر از موفقیت هایم بودند”، و می گوید “پذیرش شکست به من قدرت موفق شدن می دهد”. حرکت بعدی او نیز مانند دیگر حرکتهایش غیر قابل پیش بینی بود: او خانواده اش را به هند انتقال داد. “می خواستم ببینم می توانم تغییر اجتماعی ایجاد کنم یا نه. زود فهمیدم که هر گونه فعالیت در قالب سازمان غیر سود ده، خوشبینانه قطره ای خواهد بود در اقیانوس، و بیشتر آنها کاملاً بی تاثیر هستند. در این زمان بود که به نتیجه رسیدم که راه حل های قابل اندازه گیری پیدا کنم، راه حلهایی پیدا کنم که خود سر پا بمانند، راه حلهای کاپیتالیستی. استفاده از ابزار کاپیتالیسم برای رفع فقر یکی از ارجعیت های من است.

آقای خسلا چند میلیون دلار در شرکت SKS سرمایه گذاری کرده، شرکتی سود ده در بخش مایکرو فاینانس. با وجود اینکه شرکتهای مایکروفاینانس در هند با انتقادات زیادی روبرو بوده اند، آقای خسلا اصرار می کند که مزایای مایکروفاینانس از ضررشان بیشتر هستند. “میلیونها نفر الان به خدمات مالی دسترسی دارند، و تاثیر اجتماعی این موضوع از هر سازمان غیر دولتی که فکرش را می توانم بکنم بیشتر است. و تازه، در این میان صد میلیون دلار در آوردم. هیچوقت نمی توان فهمید که چیزی که در موردش رادیکال فکر می کنی، کی و چگونه برایت سود می آورد”.

اگر خسلا از بیان اینکه در حین کمک به یک سری از فقیر ترین انسانهای دنیا پول در می آورد واهمه ای ندارد، بیان او در نقد جنبش محیط زیست غرب نیز به همین صراحت است. “پروژه های بادی وقت تلف کنی هستند، و واقعیت این است که اتومبیلهای برقی امروزه در اصل اتومبیلهای زغالی هستند، چون برق آمریکا و بیشتر اروپا با استفاده از زغال سنگ تولید می شود. محیط-زیستی ها از شاخص های مصنوعی، پیش فرض های غلط، و جملاتی که با “چی می شد اگر” شروع می شود استفاده می کنند که همه چرت و پرت هستند”.

مواضع آقای خسلا زیاد به مزاق محیط زیستی ها خوش نمی آید. ژوزف رام، سردبیر مجله محیط زیستی معروف جوّ پیشرو می گوید “راه حل های مشکلاتی که ما در زمینه انرژی داریم تقریباً برعکس چیزی است که آقای خسلا می گوید. شتاب بخشیدن به فناوری ها و راه حلهای موجود خیلی سریعتر ما را به بازگشت سرمایه می رساند تا کشف یا اختراعی انقلابی”.

اما آقای خسلا همچنان از قو های سیاهش طرفداری می کند. “وقتی پنج در صد از اهالی سن فرنسیسکو یا چند آلمانی پولدار، می توانند از یک تکنولوژی استفاده کنند، ما خودمان را گول می زنیم که می گوییم سهمی از بازار را آن تکنولوژی در دست گرفته. فقط وقتی یک ماشین برقی بتواند با تاتا نانو رقابت کند می توانیم از “سهمی از بازار” حرف بزنیم” (تاتو نانو ارزانترین اتومبیل تولید انبوه جهان می باشد و در هند ساخته می شود). در همین رابطه، شرکت خسلا روی چند سیستم ذخیره انرژی سرمایه گذاری کرده، مثل باطری هایی با کارایی بالا که مشکلات امنیتی باطری های امروزی را ندارند.

خسلا می گوید که فلسفه سرمایه گذاری هایش روی گوناگونی گذاری می گردد. “ما پنج یا شش باطری را امتحان می کنیم و سرمایه گذاری می کنیم. اگر افراد دیگر به سی تا باطری دیگر شانس بدهند، فقط یکی از اینها کافی است تا جامعه را به کلی تغییر دهد”.

مطلب فوق از آخرین شماره مجله اکونومیست، مربوط به هفته آخر اسفندماه 1389، برای مدرسه پرتو ترجمه شده است