بنگاه اجتماعی باید پایدار باشد

هنگام شروع هر گونه کسب و کار، پایداری و توسعه دغدغه‌های اصلی شما خواهند بود. همان‌طور که از اسمش پیداست، پایداری یعنی گذر از مرحلۀ سرمایه‌گذاری و رسیدن به خودکفایی. در کسب و کارِ معمولی، می‌توان پایداری را در سوددهی مداوم خلاصه کرد، اما در کسب و کارِ اجتماعی، می‌خواهیم به مسائل اجتماعی پیچیده بپردازیم، و نه تنها راه حل های واقعی برای مسائلی واقعی بیاندیشیم، بلکه آنها را پیاده کنیم و نتیجه بگیریم.

اما راه حل‌های این مسائل پیچیده اجتماعی را نمی توان در چرخه تولید تکثیر کرد، و کارآفرینان اجتماعی زمان و انرژی زیادی صرف می‌کنند تا برای هر مورد، رویکردهایی چند وجهی طراحی کنند که دخالتِ دست انسان در آنها زیاد است. ما برای درکِ مشتریان یا گروه ذینفع، مدت زیادی در کنار آنها کار می‌کنیم و آنها را مطالعه می کنیم، و مرتب راه حل‌هایمان را اصلاح می کنیم. در دنیای کسب و کار به این گرایش، “تماس بالا” گفته می شود، که با توسعه به معنای متداول آن در تضاد است؛ به عبارتی دیگر، نمی توان برای کاهش قیمتِ تولید و افزایش همزمانِ میزان تولیدِ این گونه راه حل‌های اجتماعی، برنامه ریزی کرد. نتایجی که حاصل می شوند، فوق العاده و کارآمد هستند، اما به همراه خود این احتمال را یدک می‌کشند که به ازای اضافه شدنِ هر مشتری جدید، ظرفیت سازمانی نیز باید به همان نسبت افزایش یابد. بنابراین، جستجوی پایداری و توسعه، جستجوی راه حل‌هایی است که کار می‌کنند و همچنین می‌توانند باز تولید شوند. این بازتولید می‌تواند با سرمایه‌گذاری و کار زیاد انجام شود، اما در هر جای جدیدی که اجرا می‌شود، به طور مستمر تاثیری ثابت را به دنبال دارد.

پایداری در بنگاه‌های اجتماعی، دو معنی دارد. تعریف اول پایداری، همان معنای متداول پایداری در بازارِ کسب و کار است و به چرخۀ مالی ثابت و پیشرو اشاره دارد. افرادی که بهای خدماتِ بنگاهی اجتماعی را می‌پردازند، همیشه مشتریان یا گروه ذینفعِ بنگاه نیستند. از نظر عملی، این موضوع بارِ کاریِ سازمان را دوبرابر می کند؛ بخشی از سازمان کارِ تولید و یا ارائه خدمات را انجام می‌دهد، و بخشی دیگر بودجۀ لازم را برای این محصولات یا خدمات جمع آوری می‌کنند. اخیراً، الگوهای درآمد ساز به ایده آل تبدیل شده اند، و هر کس به دنبال راهی است که بتواند بدون تزریق‌های خیریه‌ای، دوام بیاورد.

تعریف دوم پایداری به استمرار نفع اجتماعی مربوط می شود. زندگی و کار در اجتماعی که در آن به بهبود زندگی افراد کمک می‌کنید، خوب است، اما وقتی که شما از آنجا می‌روید، چه می‌شود؟ آیا گروه ذینفع می‌تواند آنچه را که شروع کرده‌اید، ادامه دهد؟ یا این که حضور و یا دخالت ما، لازم است؟ این موضوع به وسعت و توسعه نیز مربوط می‌شود، و گاهی لازم می‌شود برنامه‌هایی به برنامه اصلی اضافه کنید تا تاثیر، ماندگار شود.

گزارش پایداری بهترین راهی است که از طریق آن افراد ذینفع بتوانند بنگاه یا شرکت را بسنجند، و موقعیت‌های افزودنِ ارزش را شناسایی کنند. در تحقیقی که در سال ۲۰۱۰ در این باره انجام شد، “گزارش‌گیری بازدهی محور” محرک اصلی پیشرفت سازمان بوده است، و نه قوانین حمایتی یا حتی اعتبارِ اسمی. این گزارش، حاوی اطلاعاتی است که پیشرفت را در طی زمان در مواردی مشخص نشان می‌دهد و تاریخچه‌ای از اعمال و رفتار در راستای اهدافی مشخص می باشد که در آن، رابطه ای شفاف میان پایداری، توسعه و سیاست‌گذاری سازمانی وجود دارد. افراد ذینفع، اطلاعات لازم را برای اثبات این ادعا به طور شفاف و مستمر طلب می‌کنند، و اعتماد آنها به مدارکِ عددیِ اثبات کنندۀ تاثیرگذاری سازمان مشروط است. از میان این افراد ذینفع، “سرمایه‌گذاران” بیشتر از همه به این اطلاعات بسنده می کنند. به همین دلیل، در هنگام نوشتنِ گزارشِ پایداری، باید سرمایه‌گذاران را در نظر داشت.

با وجود این که گزارش پایداری در تصمیم‌گیری آنها نقشی اساسی دارد، تعداد اندکی از افراد ذینفع وقت خود را صرف خواندن و مقایسه اعدادِ گزارشِ پایداری می‌کنند؛ استفاده کنندۀ اصلی این گزارش، مدیران عملیاتی و مشاوران آنها هستند. داشتن نظامِ گزارش‌گیری مستمر، مرتب و شفاف در سازمان، نشان‌دهنده فرهنگ کاری سازمان است، و این چیزی است که سرمایه‌گذاران به دنبال آن هستند. در چنین بنگاهی، ساز و کارهای لازم برای سنجش عملکرد سازمان و افزایش بهره وری در سازمان نهادینه شده‌اند و مشکلاتی که در میدان یا در کف کارگاه به وجود می‌آیند، اما روش های متداول حسابداری آنها را شناسایی نمی‌کند، بدون وقفه به اطلاع شخص یا گروه تصمیم گیرنده می‌رسد، تا بنگاه بتواند نیروی خود را صرف مسائلی کند که برای پایداری و توسعۀ کسب و کار، در ارجحیت هستند.