آموزش - گامی موثر در راستای توسعه مناطق محروم
کودکان هر سرزمین آینده مردمانش را رقم خواهند زد؛ بنا بر همین اصل ساده و انکارناپذیر، آموزگارانی در اقصی نقاط کشور شبانهروز برای ارتقا سطح آموزش کشور در تکاپو هستند. احمد براهویی نژاد یکی از آنهاست. وی فارغالتحصیل رشته علوم تربیتی میباشد، تمامی وقت خود را صرف آموزش کرده است؛ آن هم در سیستان و بلوچستان، نقطهای از کشور که شاید بتوان گفت بیش از هر بخش دیگری از ایران زمین از امکانات آموزشی محروم مانده است. او فعالیتهای آموزشی خود را حتی پیش از فارغالتحصیلی از دانشگاه آغاز کرده است. بسیاری از کودکان و نوجوانان و بازماندگان از تحصیل از او "بابا نان داد" آموختهاند. اما تنها کودکان و نوجوانان نیستند که از فعالیتهای وی بهره بردهاند، همکاری وی در پروژه مهارت آموزی (بانک جهانی) در برخی مناطق فقیرنشین زاهدان، بسیاری زنان و مردان بلوچ و سیستانی را توانمند ساخته و راهی بازار کار کرده است. مسلماً شنیدن چند و چون اجرای چنین پروژههایی در یکی از محرومترین استانهای کشور جذابیت بسیاری خواهد داشت. در گفتگویی با پرتو، احمد براهویی نژاد از فرصتها، فعالیتها و چالشهای کارش میگوید.
پرتو: چه طور شد که آموزش را محور اصلی فعالیتهای خود قرار دادید؟
ا.ب.ن: هر بار به مشکلات کشور و به ویژه سیستان و بلوچستان نگاه کردم، اقتصاد را در متن بسیاری از مشکلات دیدم. اما کمی که دقیقتر شدم، ریشهاش را در آموزش یافتم -گوهری که بسیاری از آن بیبهره ماندهاند- و به این نتیجه رسیدم که آموزش و اقتصاد دست در دست هم به توسعه منطقه کمک خواهند کرد. گرچه نرخ بیسوادی در کشور ما در دهههای پس از انقلاب کاهش یافته است، هنوز بسیاری از کودکان و نوجوانان مجبور میشوند به دلایل گوناگون ترک تحصیل کنند. کسر قابل توجهی از آنها هیچ مهارت خاصی برای کسب درآمد نمیآموزند و در نتیجه مسئله بیکاری تشدید میگردد. بنابراین، من تصمیم گرفتم روی آموزش تمرکز کنم و همیشه سعی داشتهام در زمینه آموزش مهارتهای لازم به جوانان و مخصوصاً آنهایی که از تحصیل بازماندهاند کمک کنم، جوانان را به کسب مهارتهای لازم برای ایجاد کسب و کار تشویق و ترغیب نمایم و نیز کیفیت آموزش را در مدارس استان ارتقا دهم.
پرتو: کار خود را با کدام فعالیتها شروع کردید؟
ا.ب.ن: فعالیت خود را از سال ۸۰ با تدریس در روستاهای اطراف زاهدان شروع کردم. پس از آن با خیرین مدرسهساز برای ساخت مدرسه در آن روستاها همکاری خود را شروع کرده و نیز آموزش تعدادی از دانش آموزان و کودکان بازمانده از تحصیل آن ناحیه را بر عهده گرفتم. در فاصله شروع فعالیت تدریس تا سال ۸۴ با کمک مردم و همکاری آموزش و پرورش منطقه توانستیم چندین مدرسه برای روستاییان افتتاح کنیم. از سال ۸۴ تا ۸۸ نیز به عنوان شهردار محله، در فعالیتهای اجتماعی در جهت بهسازی و توانمندسازی و کاهش مشکلات شهروندان شرکت داشتم؛ و از سال ۸۸ تاکنون هم به عنوان دبیر شورایاری محله فعالیت دارم.
پرتو: کمی راجع به پروژه مهارت آموزی در زاهدان توضیح دهید. چه مناطقی را در این پروژه پوشش دادید؟
ا.ب.ن: این پروژه (آموزش مهارتهای پایه -فنی- جهت ارتقای وضعیت معیشت در سکونتگاههای غیررسمی شهر زاهدان) با توجه به اهمیت زیاد آن شاید یکی از بهترین پروژه های بانک جهانی در محلات هدف شهر زاهدان بود. ظرفيت سازي و توانمندسازي ۹۰۰ نفر از ساکنان مناطق حاشیهنشین شهر زاهدان از طریق آموزش مهارتهای فنی- حرفهای (اولويت نخست) و آموزش مهارتهای اجتماعی (نقش مكمل) براي دستیابی آنان به شغل و زمینه سازی برای پیوستن به بازار کسب و پیشه. مهارتهای فنی همچون حسابداری، تعمیرات خودروهای بنزینی و دیزلی، لولهکشی گاز، خیاطی، برقکشی ساختمان، پیرایش، آموزش کامپیوتر و ... برای آقایان و مهارتهایی از جمله آرایشگری، خیاطی در انواع مختلف، پرورش قارچ، حسابداری، عکاسی و ... ویژه خانمها در نظر گرفته شده بود.
پرتو: شما چه نقشی در اجرای این پروژه داشتید؟
ا.ب.ن: من به عنوان تسهیلگر و نیز یکی از مجریان پروژه در آن فعالیت داشتم.
پرتو: قدم اول در اجرای این پروژه چه بود؟
ا.ب.ن: پس از انجام مطالعات، بازبینی و ارزیابی محلهها اصولاً قدم اول در اجرای پروژههایی از این قبیل شناسایی نیاز است. ما در فاز اول باید نیازهای آموزشی مناطق مشخص شده را شناسایی میکردیم تا بدانیم که چه مهارتهایی را باید آموزش دهیم.
پرتو: این شناسایی چگونه صورت گرفت؟
ا.ب.ن: شناخت و تحليل تقاضای بازار كار، شناسايی نيازهای محلات هدف، ارتباط با ذينفعان و نيازسنجی اوليه از طریق مطالعات میدانی دقیق توسط اعضای گروه و توزیع پرسشنامههای مرتبط صورت گرفت.
پرتو: مرحله بعد از شناسایی نیازها چه بود؟
ا.ب.ن: کلید موفقیت پروژههای توانمندسازی اصولاً اعتمادسازی است. بنابراین ما زمانی که نیازهای آموزشی محلات را شناسایی کردیم، برای پیادهسازی کلاسهای آموزشی نیاز به اعتماد مردم محل داشتیم و به دست آوردن این اعتماد ساده نبود. بسیاری از پروژههای مشابه به دلیل غفلت در اعتمادسازی شکست میخورند. در واقع، اعتمادسازی پیش از اجرا قدم لازم بود. شناسايی و برقراری رابطه با عناصر كليدی محلهها، مطالعه گزارشات گروههایی که در گذشته در این مناطق فعالیت داشته و بررسی مشکلات احتمالی در جهت کاهش و یا رفع این مشکلات و مشورت با معتمدین و همکاری فعالین محلی مانند رابطین بهداشت و شورایاران محله که با مردم رابطه خوبی داشتند از جمله اقداماتی بود که جهت اعتمادسازی برای انجام پروژه انجام شد.
پرتو: افرادی که قرار بود آموزش دهید را چگونه شناسایی کردید؟
ا.ب.ن: ما در مساجد و خانه محلات در محلههای هدف، آگهی دورهها را پخش کردیم تا افرادی که دورهها را برای خود مفید میدانستند، از وجود آن آگاه شده و ثبت نام کنند. آن دسته از افراد نیازمند آموزش را که به دلیل سابقه فعالیتهای خود میشناختیم نیز حضوری دعوت به شرکت در دورهها کردیم. شورایاران محله، رابطین بهداشت، خانمهای فعال در محلات و کمیته امداد امام خمینی نیز در شناسایی افراد نیازمند آموزش به ما کمک کردند.
پرتو: آیا از ایمیل و فیسبوک و روشهایی از این قبیل نیز برای تبلیغ دورههای خود و شناسایی افراد نیازمند به آموزش استفاده کردید؟
ا.ب.ن: خیر، چون اکثر مردم محلات مخاطب پروژه اصولاً بسیار محروم هستند. دسترسی به کامپیوتر و آشنایی خاص با ایمیل و اینترنت برای بیشتر مردم این محلات امکان پذیر نیست.
پرتو: سقف پروژه برای تعداد افراد تحت آموزش چهقدر بود؟ این افراد در چه حوزه سنی قرار داشتند؟
ا.ب.ن: ظرفیت طرح ۹۰۰ نفر بود. گروه مخاطب، خانمها و آقایان بین ۱۶ تا ۴۵ سال ساکن محلات هدف پروژه بودند. باید اشاره کنم که ما اولویت ثبت نام را به معلولین شامل نابینایان، ناشنوایان و... اختصاص دادیم. غربالگری ذينفعان اصلی طرح و انتخاب ۹۰۰ نفر از آنان و ثبت نام در دورهها پس از معرفی و اعلام علاقهمندی آنان انجام شد.
پرتو: هزینه پروژه چگونه تأمین میشد؟ مجری آن چه سازمانی بود؟
ا.ب.ن: حمایت این پروژه توسط وزارت مسکن و شهرسازی - طرح بهسازی شهری و اصلاحات بخش مسکن (بانک جهانی) صورت گرفت و مجری آن "خانه پژوهش نو اندیش" بود.
پرتو: کلاسها را کجا برگزار کردید؟
ا. ب.ن: ابتدا تصمیم بر این بود که آموزشها در خود محلات برگزار شود، چرا که به دلیل مشکلات فرهنگی، خانمها مایل نیستند از محلات خارج شوند. اما کم کم با اعتمادسازی و گذشت زمان، موفق شدیم این اعتماد را حاصل کنیم که کلاسها در مراکز آموزشی خارج از محلات برگزار شود. سرویسهای ایاب و ذهاب نیز فراهم شد. هزینه سرویسها را مجری طرح پرداخت نموده و کلاسها را عمدتاً در آموزشگاههای خصوصی (دارای مجوز رسمی از سازمان فنی و حرفهای) و در سازمان فنی و حرفهای برگزار کردیم. کلاسهای عکاسی هم با یاری انجمن سینمای جوان زیر نظر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان برگزار شد.
پرتو: آیا فارغالتحصیلان دورههای شما توانستند وارد بازار کار شوند؟
ا.ب.ن: بله، البته نمیتوانم آمار دقیقی بدهم ولی این پروژه تأثیر به سزایی در اشتغال محلههای هدف داشت. امیدوارم که دوباره بتوان با توجه به استقبال گسترده و نیاز مردم، پروژهای مشابه را در دیگر مناطق محروم نیز اجرا کرد.
پرتو: در انجام پروژه چه چالشهایی را پیش رو داشتید؟
ا.ب.ن: با توجه به مدیریت بسیار خوبی که مجری طرح داشت از قبل با انجام مطالعات جامع و کامل و پیشبینی بسیاری از مشکلات توانسته بودیم از پیش آمد بسیاری از چالشها جلوگیری کنیم. اما باید توجه داشت که هر فعالیتی چالشهای خاص خود را دارد و این پروژه هم با توجه به وسعت آن با چالشهایی روبرو بود؛ از آن جمله میتوان به برخوردهای سلیقهای برخی از مدیران اشاره کرد. که مشکلاتی را برای داوطلبان ایجاد میکرد. البته باید یادآوری کرد که در مقابل برخی دیگر از مدیران هم همکاری خوب و صمیمانهای داشتند. زمانی که مدیران با ما همکاری میکردند، همه چیز بسیار خوب و راحت پیش میرفت و دورهها بسیار خوب برگزار میشد، اما زمانی که مدیران سازمانها با ما برخوردهای نامناسب میکردند، انرژی بسیاری از تیم هدر میشد و کار فرسایشی میشد که البته این برخوردهای نامناسب همه ریشه فرهنگی دارد.
مسئله شرکتکنندههای خانم نیز خود چالشی مجزا بود. جلب اعتماد آنها و تشویقشان به شرکت در دورهها مشکل بود و نیاز به حضور افراد معتمد مانند رابطین بهداشت خانم و دیگر فعالین محلی خانم داشت.
از دیگر چالشها در مورد افراد تحت آموزش، نحوه دستهبندی آنها برای کلاسها بود؛ برای مثال آنهایی که سطح سواد پایینی داشتند نمیتوانستند در دورههایی مثل حسابداری شرکت کنند و اصولاً دورههایی مانند خیاطی و تعمیر خودرو برای افراد با سطح سواد پایینتر مناسب بود. اما این نحوه تقسیمبندی گاهی اوقات مشکل بود چون بعضی رشتهها پرطرفدار بودند و بعضی کمتر متقاضی داشتند. در کنار سواد و معلومات، ما باید امکانات بازار کار را هم در نظر میداشتیم. برای مثال تعداد بسیاری از خانمها میخواستند در دورههای آرایشگری شرکت کنند، اما بازار این تعداد نیرو نمیطلبید، بنابراین ما باید این تقسیم بندی را انجام میدادیم و در ضمن باید احتیاط میکردیم تا کسی را با تغییر دوره نرنجانیم. در واقع ما باید به نوعی آنها را قانع میکردیم که در دورههای دیگر ثبت نام کنند و نمیتوانستیم کسی را مجبور کنیم.
پرتو: درباره پروژه خود روی بهبود کیفیت آموزش نیز کمی توضیح دهید.
ا.ب.ن: به دلیل سابقه تدریس، مشکلات آموزش در استان را کاملاً حس کردهام. کیفیت آموزش پایین است و این بیشتر به دلیل ناکارآمدی بعضی آموزگاران است چرا که بسیاری از آنها در حوزه آموزش تحصیل نکردهاند و برخی نیز حتی سواد کافی برای تدریس ندارند. تعدادی هم انگیزه و علاقهای برای انجام این کار ندارند. همچنین وسعت بالای منطقه مانع از نظارت صحیح و به موقع عملکرد آموزشی آموزشگاهها میشود. همه این فاکتورها بر کیفیت آموزش اثر میگذارد. من بنا دارم مرکزی آموزشی تاسیس کنم تا آموزشی با کیفیت بالاتر ارائه دهم. تیم انجام این پروژه نیز من و عدهای از همکلاسیهای دانشگاه و همکارانم هستیم، همه معلمانی که عاشق تدریسیم و به کیفیت آموزش اهمیت میدهیم.
پرتو: الآن پروژه در چه مرحلهای است؟
ا.ب.ن: در حال حاضر به دنبال گرفتن مجوز برای مرکز هستیم.
پرتو: برای ساختمان موسسه آموزشی خود چه میخواهید بکنید؟ آیا مکانی برای تاسیس آن در اختیار دارید؟
ا.ب.ن: مکانی متعلق به خود موسسه جهت اجرای پروژه نداریم؛ و در نظر داریم با اجاره محلی مناسب جهت ساختمان موسسه آموزشی اقدام نماییم.
پرتو: با امید به موفقیت شما در پروژه جدید.
ا.ب.ن: من هم از دوستان در مجموعه پرتو سپاسگزارم که فرصتهای آموزشی خوبی در اختیار ما گذاشته و امیدواریم همچنان با موفقیت در انجام این رسالت خود تلاش نمایند.
نظرات
ghaidi
11.13.12
خدا قوت داره آقای براهوئی عزیز
همیشه پرتوان و پیشرو در تمام عرصه های زندگی باشین
با مهر
قائدی
diamethod
08.02.13
خیلی دوست داشتم در صورت امکان اطلاعات بیشتری از روش کار خانه پژوهش نواندیش داشته باشم. اگر خلاصه مدیریتی یا گزارش قابل ارسالی باشد ممنون میشوم.
خداقوت
[email protected]