زعفران قائنات و اشتغالزایی
زعفران خراسان بدون شک میتواند یکی از موفقترین محصولات صادراتی ایران باشد و شهرستان قائنات در خراسان جنوبی که بسیاری آن را پایتخت زعفران جهان مینامند گنجینهای نهفته نه تنها برای مردم آن منطقه بلکه برای کل کشور است. اما افسوس که طیفی از پیچیدگیها و مشکلات، تولید طلای سرخ ایران را احاطه کرده و مانع رشد تولید و صادرات این محصول ارزشمند کشورمان شده است.
در این میان سازمان غیردولتی "بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان" و "شورای ملی زعفران ایران" به همکاری برخی ارگانهای دولتی از جمله جهاد کشاورزی، قدم در راه حل این مشکلات برداشته و سعی در بهبود کیفیت زعفران تولیدی توسط کشاورزان منطقه قائنات دارند.
ناصر نوربخش از دانش آموختگان مدرسه پرتو، متولد ۱۳۶۴ و فوق لیسانس جامعه شناسی میباشد و از جمله فعالان موسسات غیردولتی است که دراین راه پر فراز و نشیب قدم برداشته است. وی سابقه ۱۰ سال فعالیت در سازمانهای غیردولتی را دارد و توسعه و اشتغالزایی روستایی در گستره اصلیترین فعالیتهایش قرار میگیرد. پروژه "بهبود کیفیت و شناسه تولید زعفران ایران" که در سال ۱۳۹۰ در سه روستای کُرُه، علی آباد علیا و سفلی از توابع شهرستان قاین اجرا شده است از جمله پروژههایی است که با همکاری ایشان به عنوان کارشناس اجتماعی و آموزش و آقایان سید علی حسینی (کارشناس فنی)، محمد دانش (کارشناس کشاورزی)، محسن رونقی (ناظر بهداشت) و علی شوشتری انجام شده است. در این مقاله گفتگوی پرتو را با ناصر نوربخش می خوانیم.
پرتو: چرا بهبود روند تولید زعفران توسط سازمان شما انتخاب شد؟
ن.ن: متاسفانه زعفران ایران با وجود پتانسیل بسیار زیادش، نتوانسته است آن گونه که باید در بازارهای جهانی به عنوان"زعفران ایران" جایگاهی پیدا کند. عوامل متعددی در عدم موفقیت زعفران ایران در بازار جهانی نقش داشته و دارند که از جمله میتوان به ضعف در بسته بندی و بازاریابی اشاره کرد. یکی دیگر از این عوامل که تنها ویژه زعفران نیست، بلکه دامن گیر اغلب محصولات کشاورزی ماست، ضعف در فرآوری و داشتن رویکردهای صرفاً سنتی در تولید محصول است و بعضاً عدم رعایت اصول مربوط به کشاورزی ارگانیک و مسائل بهداشتی در تولید نیز به این مشکل میافزاید.
پروژه "بهبود کیفیت و شناسه تولید زعفران ایران" که طرح آزمایشی (پایلوت) آن در سال ۱۳۹۰ در سه روستای شهرستان قاینات اجرا شد سعی در بهبود وضعیت بازار زعفران دارد. به عبارتی، در این پروژه سعی شد یکی از نقصهای عمده زعفران تولیدی در روستاهای قائنات یعنی آلودگی میکروبی آن کاهش یافته و نیز کیفیت آن از نظر رنگ دهی و عطر نیز ارتقا پیدا کند. زعفران محصولی است که اگر آلودگی به آن راه یابد قابل برگشت نیست. مدل سنتی فراوری زعفران(خشک کردن، بسته بندی و نگهداری آن) با مسائل محیطی که در حال حاضر گریبانگیر طبیعت شده (مثل آلودگیهای شیمیایی جدید) مستعد این مشکل است و باید برای حل آن چاره اندیشی میشد. به همین دلیل پروژه بهبود کیفیت زعفران از سوی سازمان ما طرحریزی شد. به علاوه این که جذب منابع مالی نیز برای انجام این پروژه با توجه به پتانسیلهای سازمان بسیار محتمل بود.
پرتو: لطفا به طورمختصرتوضیح دهید که رویکرد شما در این پروژه برای حل فنی این مسئله چه بود و چگونه آن را پیاده سازی نمودید.
ن.ن: در مدل پیشنهادی پروژه برای فرآوری، باید زعفران چیده شده از مزرعه به سرعت از ساقه جدا شده و به وسیله شوک حرارتی خشک شود، به گونهای که زعفران پس از چیده شدن از مزرعه و جدا شدن گلبرگها در کمتر از یک ساعت آماده بسته بندی باشد. اما در مدل سنتی، زعفران به وسیله نور آفتاب و در داخل منزل خشک میشود که حدودا ۱۰ روز زمان لازم دارد و در این مدت، آلودگیهای محیطی میتواند به محصول راه یابد. ضمن اینکه نوع جدا کردن گل زعفران از ساقه در مدل پیشنهادی پروژه افزایش رنگ دهی زعفران را نیز به دنبال داشت.
برای پیاده سازی این روش، مجریان پروژه در حسینیه روستا پایگاههای فرآوری زعفران در یک محیط ایزوله راهاندازی کردند تا کشاورزان با رعایت نکات بهداشتی زعفران خود را فراوری و آماده بسته بندی کنند.
لذا در این پروژه آموزش کشاورزان بسیار مهم بود و البته ابتدا باید آنها را قانع میکردیم. به همین منظور قبل از اجرا، سه کارگاه آموزشی در روستا برای متقاضیان برگزار شد و نکاتی را که باید در این مدل پیشنهادی ما برای فرآوری رعایت میکردند آموزش دادیم. ضمن این که بروشورهای آموزشی در اختیار خانوارها قرار دادیم و با نصب بنرهای محیطی نیز مزایای اجرای طرح را تبلیغ کردیم.
پرتو: مراحل کار در پایگاه های فرآوری زعفران چگونه بود؟
ن.ن: این پایگاهها بخشی از فضای حسینیه روستا بود که ایزوله میشد و کشاورزان باید محصولات خود را برای فراوری به آنجا میآوردند، یعنی به جای این که این کار در منزل انجام شود، در پایگاهها صورت میگرفت و نماینده آموزش دیده پروژه، تمامی مراحل فنی را کنترل میکرد. ورود به پایگاه مستلزم رعایت مسائل بهداشتی و شرکت در کارگاههای آموزشی بود. هر کشاورز با آوردن محصول خود به پایگاه آن را فراوری میکرد و در پایان هرروز ناظر به وسیله شوک حرارتی زعفران هر کشاورز را جداگانه خشک و بسته بندی مینمود.
در قدم آخر، محصولات (زعفران بسته بندی شده) توسط ناظر که نماینده شورای ملی زعفران و جهاد کشاورزی بود پلمپ و شناسنامه دار میشد.
پرتو: چگونه رضایت نهادهای مذکور را برای صدور شناسنامه برای زعفران تولیدی جلب کردید؟
ن.ن: متولی زعفران در ایران در بخش دولتی جهاد کشاورزی و در بخش خصوصی شورای ملی زعفران ایران است. ما در این پروژه پیشنهاد دادیم که باید زعفران فراوری شده در این روش متمایز از زعفران معمولی باشد و ارزش آن هم باید بیشتر باشد. خوب تنها راه، پلمپ این نوع زعفران و شناسنامه دار کردن آن بود. البته دورنمای طرح این است که تمامی زعفران تولیدی در ایران شناسنامه دار شود که مهمترین مزیت آن این است که زعفران هر منطقه تفکیک میشود و خریدار بر مبنای کیفیت پول میپردازد.
پرتو: تغییر روش تولید و بسته بندی محصول آن هم در روستاها به نظر کار سادهای نمیرسد. شما چگونه موفق شدید روستاییان را راضی کنید که از روش پیشنهادی پروژه شما استفاده کنند؟
ن.ن: باید توجه داشت که تولید زعفران برای کشاورزان منطقه قائنات جنبه استراتژیک دارد چرا که اگر بنا به هر دلیلی تولید آن در این منطقه مقرون به صرفه نباشد کشاورزان به سختی خواهند توانست محصول جایگزین آن را پیدا کنند. به علاوه، تولید زعفران زمانی برای کشاورز سود اقتصادی قابل توجه دارد که مسیر صادرات آن فراهم شود و صادرات هم منوط به رعایت استانداردهای فنی در فرایند کاشت، داشت و برداشت محصول است.
از طرفی، کار در محیط روستا و در حوزه کشاورزی روستایی که پیشینه سنتی قوی دارد سخت است و به راحتی نمیتوان یک الگوی سنتی چند صد ساله در تولید را تغییر داد. نخستین گام برای کشاورزان که مهمترین ذینفعان پروژه ما نیز بودند اعتماد سازی و توجیه پذیری آنها بود و برای این مهم تصمیم گرفتیم جلسات متعددی با معتمدین و کشاورزان این سه روستا برگزار کنیم. در این جلسات از استنادات علمی برای روش جدید فراوری زعفران بهره گرفتیم، نتایج آزمایشها روی زعفران را تحلیل کردیم، موقعیت زعفران ایران در جهان را شرح داده و روش جدید فراوری را با مزایای آن برشمردیم تا کشاورزان را قانع کنیم. در این میان،نیروهای معتمد که پیشتر توسط تیم اجرایی پروژه قانع شده بودند درقانع کردن کشاورزان نقشی کلیدی داشتند.
یکی دیگر از اقداماتی که جهت رضایت دادن کشاورزان برای اقتباس روش پیشنهادی موثر واقع شد، حمایت صادرکنندگان عضو شورای ملی زعفران از این روش بود. صادرکنندگان شورای ملی زعفران قول دادند که زعفران تولیدی به این روش را با قیمت بیشتری از کشاورز بخرند و این کار انگیزه خوبی به کشاورزان داد و شاید بشود گفت مهمترین مشوق آنها برای پیگیری این پروژه بود. البته نباید فراموش کرد که صادرکنندگان، خود گروه دوم ذینفع در این پروژه بودند چرا که در صورت اجرای موفقیت آمیز پروژه محصول با کیفیتتری میخرند و از آنجایی که زمینه برای صادرات این نوع زعفران بیشتر فراهم است، کار ایشان تسهیل میشد. به همین دلیل توانستیم مشارکت کشاورزان را جلب کنیم. دربرخی ارگانهای دولتی نیز مانند جهاد کشاورزی، ترویج و آموزش مدلهای جدید کشاورزی بخشی از ماموریت آنهاست و همین مسئله باعث افزایش تمایل آنها به مشارکت در این پروژه سازمان ما شد.
پرتو: روابط بین دست اندرکاران مختلف (کشاورزان، ارگانهای دولتی و خصوصی) را چگونه مدیریت کردید؟
ن.ن: خوب اگر به ماموریت موسسه ما (بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان) توجه کنید ما در خصوص زعفران جایگاهی نداریم. لذا اساساً به این دلیل این پروژه را تعریف کرده و اقدام به انجامش کردیم که بتوانیم دست اندرکاران/ ذینفعان حوزه زعفران را برای یک پروژه مشترک همراه کنیم و این مهمترین وظیفه سازمانی ما در پروژه بود. برای این کار سعی شد با برگزاری جلسات متعدد و تشریح وظایف و مسئولیتها و البته منافع آنها این کار را انجام دهیم و بخش عمده مدیریت این دست اندرکاران / ذینفعان آگاهسازی و یادآوری منافع آنها در این پروژه بود.
پرتو: هزینههای مالی پروژه چگونه تامین شد؟
ن.ن: هزینههای این پروژه توسط شورای ملی زعفران ایران، بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان، کانون هماهنگی دانش و صنعت زعفران، جهاد کشاورزی قاینات و شبکه بهداشت و درمان قائنات تامین شد. تمامی این سازمانها بودجههایی کلی برای کار در اینگونه حوزهها دارند. برای مثال، جهاد کشاورزی هر ساله بودجهای در قالب سرفصل اجرای برنامههای ترویجی و آموزشی دارد و هزینه کردن در طرح سازمان ما نیز در جهت همین سرفصل بودجهای بود. نکته مهم این است که پرپوزال نوشته شده این را در نظر داشت که در راستای اهداف بخشی از نهادهای همکار باشد. از طرفی در جلسات حضوری با هر یک از این سازمانها سعی داشتیم روی اهداف هر سازمان متمرکز شویم. مثلا هدف شبکه بهداشت و درمان با سازمان جهاد کشاورزی کاملا متفاوت است. بنابراین در جلسات خود با شبکه بهداشت و درمان روی بُعد بهداشتی پروژه و تولید مواد غذایی بهداشتی تاکید کردیم. با این استراتژی توانستیم نظر مثبت تک تک سازمانهای مذکور را جلب کنیم.
پرتو:مهمترین دستاورد این پروژه به نظر شما چه بود؟
ن.ن: به نظر من، ارتقا کیفیت زعفران ایران در روستاهای پایلوت که کاهش آلودگی زعفران و افزایش میزان رنگ دهی آن را به همراه داشت مهمترین دستاورد پروژه تلقی میشود. البته این پروژه افزایش درآمد کشاورزان را نیز به همراه داشت و اگر این طرح فراگیر شود تحولی در تولید زعفران در ایران را شاهد خواهیم بود. از دیگر دستاوردهای مهم این پروژه، شناسنامه دار شدن زعفران تولیدی بود.
پرتو: عمده ترین چالش شما برای انجام این پروژه چه بود؟
ن.ن: مهمترین چالش ما فقدان روحیه مشارکتی در بین سازمانهای همکار و دست اندرکاران (ذینفعان) بود. در گامهای نخست پروژه، گمان من به عنوان کارشناس اجتماعی پروژه این بود که همراه کردن کشاورزان مهمترین مشکل خواهد بود. اما در انتهای کار متوجه شدیم که دست اندرکاران نتوانستند هویتی واحد برای اجرای این پروژه کسب کنند؛ یعنی آن"ما"ی جمعی شکل نگرفت و وقتی پروژه به سرانجام مطلوبی رسید هرکس آنرا به سمت خود میکشید و همین امر باعث ایجاد اختلاف شد. البته شاید اگر ما برگزاری جلساتی تحت عنوان شورای دست اندرکاران پروژه را جدیتر میگرفتیم این مشکل پیش نمیآمد. در سال ۹۱ که خواستیم اجرای فراگیر تر آن را داشته باشیم و طرح را از حالت پایلوت درآورده و گسترش بدهیم، این مشکل بیشتر خود را نشان داد.
مساله دیگر عدم حمایت سازمانهای ذیربط برای فراگیر شدن یکی از دستاوردهای پروژه در خصوص شناسنامهدار شدن زعفران تولیدی است که هنوز تحقق نیافته است.
یکی دیگر از چالشهای عمدهای که سازمان ما با آن مواجه بود اعتمادسازی بود. متاسفانه طرحهای ترویجی پیشین تجارب تلخی را برای کشاورزان به همراه داشته بودند و باعث ایجاد بیاعتمادی در آنها نسبت به اینگونه طرحها شده بودند.
پرتو: شما چگونه بر این چالشها غلبه کردید؟ به عبارتی، چگونه توانستید اعتماد روستاییان را جلب کنید و نیز آیا موفق شدید حتی تا حد کمی، روحیه مشارکتی را گسترش دهید؟ اگر بله، چگونه؟
ن.ن: اعتماد کشاورزان وقتی جلب شد که صداقت، احترام و جدیت ما را دیدند. آنها دیدند که برای معامله به روستا نیامدهایم و فرآیند اجرایی پروژه و منافع کشاورزان را شفاف مطرح کردیم. همین باعث شدت تا حدی اعتماد کنند. تفاوت این پروژه را با تجارب تلخ پیشین برایشان بازگو کردیم و آنها هم پذیرفتند که نفع اقتصادی آنها در این پروژه است پس همراه شدند.
بحث مربوط به دست اندرکاران/ ذینفعان هم در مراحل پایانی پروژه مشکل آفرین شد. یعنی در اجرای پایلوت مشکل چندانی نداشتیم، اما برای اجرای فراگیر پروژه علاوه بر مشکلات جدید پیش آمده سعی در رفع این مشکل هم داریم که به نظر میرسد باید با برگزاری جلسات جدیتر، تقسیم وظایف و مسئولیتها و جلوگیری از تک روی روحیه مشارکتی را تقویت کنیم.
پرتو: خود شما از انجام این پروژه چه آموختید؟
ن.ن: نخست اینکه اگر در پروژهای چندین حامی مالی یا دست اندرکار وجود دارد حتماً با برگزاری جلسات متعدد موضوع و هدف پروژه برای همه حامیان مالی و دست اندرکاران شفاف شود و تقسیم وظایف و مسئولیتها به طور مشخصی انجام شود. از طرفی، تشکیل شورای دست اندرکاران و یا همان ذینفعان پروژه بسیار مهم است و احتمال ایجاد اختلافات در خلال پروژه را تا حد قابل توجهی کاهش میدهد و همکاری سازنده بین اعضا را تقویت میکند. از دیگر آموختههایم در این پروژه باید بگویم که اصولا هرچه تعداد حامیان مالی کمتر باشد انجام پروژه تسهیل خواهد شد؛ در نتیجه باید تا حد امکان از تعدد حامیان مالی کاست.
دیگر اینکه در هنگام اجرای پروژه از نزدیک شاهد این امر بودم که انجام پروژههای توانمندسازی در روستاها اگر از ابزار مناسبی بهره بگیریم، چندان هم سخت نخواهد بود.
نکته دیگر این که اگر سازمانهای دولتی مثل جهاد کشاورزی از سازمانهای مردم نهاد برای برنامههای ترویجی خود بهره گیرند و به طور کلی رویکرد مشارکتی خود را از این طریق تقویت کنند اثرگذارتر عمل خواهند نمود. آنچه که این پروژه را از اقدامات پیشین متمایز میساخت عنصر مشارکتی آن بود. ما نهایت سعی خود را کردیم تا در این پروژه رویکرد مشارکتی به صورت عملی پیادهسازی شود.
پرتو: ممنون از تلاشتان برای آبادانی هرچه بیشتر روستاهای کشور