چگونه اهداف خود را هوشمند و قابل دستیابی نماییم؟

«نداشتن هدف در زندگی مثل این است که شما تمام زندگی خود را صرف دوندگی در زمین ورزش کنید بدون اینکه امتیازی به دست آورید.» بیل کاپلند
تا به حال شده است که احساس کنید به سختی کار می‌کنید اما به هیچ جا نمی‌رسید؟ شاید پیشرفت کمی در مهارت‌ها و یا دستاوردهای خود در ۵ یا ۱۰ سال گذشته ببینید؛ یا شاید به سختی می‌توانید تصور کنید که چطور در سال‌های آینده به بلندپروازی‌های خود دست خواهید یافت.
افراد زیادی زندگی خود را در پریدن از این شغل به شغل دیگر و یا عجله برای به دست آوردن خیلی چیزها تلف می‌کنند و به نتایج قابل توجهی هم نمی‌رسند. با تعیین «اهداف هوشمند»، شما از این وضعیت پرهیز می‌کنید، می‌توانید ایده‌های خود را مشخص کنید و بر تلاش‌های خود تمرکز داشته باشد، از زمان و منابع خود به شکل مولدی استفاده کنید و شانس خود برای دستیابی به هر آنچه می‌خواهید را بالا ببرید.
در این مقاله، «اهداف هوشمند» را موشکافی می کنیم تا ببینیم چطور باید از آنها برای دستیابی به خواسته‌هایمان بهره ببریم.

«هوشمند» (SMART) به چه معناست؟
هر کدام از اجزای کلمه SMART به معنای «هوشمند»، نمایانگر یک ویژگی است که شما را در تنظیم اهدافتان یاری می‌کند. برای اینکه مطمئن شوید اهدافتان روشن و دست‌یافتنی هستند، هر کدام باید:
دقیق و مشخص (Specific) باشند و همینطور ساده، قابل لمس و با اهمیت.
قابل اندازه‌گیری (Measurable) باشند و همینطور معنی‌دار و انگیزه‌بخش.
دست‌یافتنی (Achievable) باشند و همینطور قابل دسترس.
مرتبط (Relevant) باشند و همینطور معقول، واقع‌گرایانه و نتیجه-محور.
دارای بازه زمانی مشخص (Time bound) باشند.

چطور اهداف خود را «هوشمند» نماییم؟
۱. مشخص بودن: هدف شما باید واضح و مشخص باشد در غیر اینصورت قادر نخواهید بود تلاش‌هایتان را در راستای آن متمرکز کنید و یا واقعا برای دستیابی به آن با انگیزه بمانید. زمانی که هدف خود را مشخص می‌کنید، سعی کنید به این پنج سوال پاسخ دهید:می‌خواهم به چه چیزی دست یابم؟چرا این هدف اهمیت دارد؟چه کسی در آن مشارکت دارد؟جایگاهش چیست؟چه منابع و محدودیت‌هایی برای آن وجود دارد؟

مثال: تصور کنید که الان شما یک مدیر فروش هستید و دوست دارید که رئیس ارشد بخش فروش شوید. یک هدف مشخص این خواهد بود که «من می‌خواهم به مهارت‌ها و تجربه‌هایی که برای این مسئولیت الزامی هستند دست پیدا کنم تا بتوانم از نظر حرفه‌ای پیشرفت کنم و یک تیم موفق را راهبری نمایم».

۲. قابل اندازه‌گیری بودن: مهم است که اهداف قابل اندازه‌گیری باشند تا بتوانیم پیشرفت خود را بسنجیم و با انگیزه بمانیم. سنجیدن پیشرفت به شما کمک می‌کند تا متمرکز بمانید، به برنامه زمانی خود برسید و هیجان رسیدن به هدف خود را داشته باشید. یک هدف وقتی قابل اندازه گیری است که پاسخ این سؤالات را در خود داشته باشد:چه مقدار؟چه تعداد؟چطور بدانم که چه زمانی به آن دست یافته ام؟

مثال: شما می‌توانید اینطور هدف خود را مبنی بر دستیابی بر مهارت‌های لازم برای داشتن پست ریاست ارشد فروش بسنجید که ببینید آیا دوره‌های آموزشی لازم را تکمیل کرده و یا تجربیات مرتبط را در بازه زمانی مثلا ۵ سال به دست آورده‌اید و یا خیر؟

۳. دست‌یافتنی بودن: هدف شما باید واقع‌گرایانه و قابل دسترس باشد تا بتوانید موفق شوید. به عبارت دیگر، در عین حال که این هدف باید توانایی‌های شما را گسترش دهد، باید امکان‌پذیر هم باشد. زمانی که یک هدف دست‌یافتنی را مشخص می‌کنید، ممکن است فرصت‌هایی که پیش از این نادیده گرفته‌اید یا منابعی که می‌تواند شما را به هدف‌تان نزدیک‌تر نماید را شناسایی کنید. یک هدف قابل دسترسی معمولا به چنین سؤال‌هایی پاسخ می‌دهد:چطور می‌توانم به این هدف برسم؟بر اساس موانعی که وجود دارد، همچون شاخص‌های مالی، این هدف تا چه حد واقع‌گرایانه است؟

مثال: ممکن است بر اساس تجربه و شایستگی‌های فعلی از خود بپرسید که آیا کسب مهارت‌های لازم برای رسیدن به ریاست ارشد فروش برای شما واقع‌گرایانه است و یا خیر. برای مثال، آیا برای تکمیل آموزش‌های لازم به شکل موثر، وقت دارید؟ آیا منابع لازم برای شما قابل دسترس هستند؟ آیا از نظر مالی برای شما امکان‌پذیر است؟

نکته: در مورد تعیین اهدافی که یک شخص دیگر در تحقق آنها نقش دارد، دقت کنید. برای مثال «ترفیع گرفتن» به این بستگی دارد که چه رقبا و افراد دیگری برای انجام این شغل جدید، اعلام آمادگی می‌کنند و همینطور تصمیم بخش منابع انسانی. اما «کسب تجربه و آموزشی که برای ترفیع گرفتن نیاز است» کاملا به خود شما مربوط است.

۴. مرتبط بودن: این مرحله در این مورد است که مطمئن باشید هدف‌تان برای شما اهمیت دارد و اینکه با دیگر اهداف مرتبط شما سازگار است. همگی ما برای دستیابی به اهداف خود به کمک و پشتیبانی نیاز داریم اما مهم است که بر آنها کنترل داشته باشیم. بنابراین مطمئن باشید که برنامه‌های‌تان همه را به جلو هدایت می‌کند اما در نهایت شما مسئول تحقق هدف خود هستید. پاسخ یک هدف مرتبط، به این سؤالات «مثبت» است:آیا این هدف با ارزش به نظر می‌آید؟ آیا اکنون زمان مناسبی برای آن است؟ آیا این هدف با دیگر تلاش‌ها/نیازها سازگاری دارد؟ آیا من فرد مناسبی برای رسیدن به این هدف هستم؟ آیا این هدف در محیط اجتماعی و اقتصادی حاضر امکان‌پذیر است؟

مثال: شما باید به مهارت‌های مشخصی برای کسب ریاست ارشد فروش در سازمان خود دست یابید. اما آیا اکنون زمان مناسبی برای گذراندن دوره‌های آموزشی مورد نیاز و یا تلاش در جهت کسب شایستگی‌های بیشتر است؟ آیا مطمئن هستید که شما شخص مناسبی برای این پست هستید؟ آیا به اهداف همسر خود هم توجه کرده‌اید؟ مثلا اگر می‌خواهید بچه‌دار شوید، آیا صرف اوقات فراغت به این آموزش‌ها، این کار را دشوار نمی‌کند؟

۵. دارای زمانبندی مناسب: هر هدفی نیاز به یک موعد زمانی دارد که شما بتوانید بر یک مهلت مقرر تمرکز کنید و در آن مسیر گام بردارید. این بخش از شرایط اهداف هوشمند به شما کمک می‌کند تا از فراموش شدن اهداف بلند مدت خود در نتیجه کارهای روزمره، جلوگیری کنید. هدفی که دارای بازه زمانی است معمولا به این سؤالات پاسخ می‌دهد:چه زمانی؟ در شش ماه آینده چه کارهایی می‌توانم انجام بدهم؟ در شش هفته آینده چه کارهایی می‌توانم انجام دهم؟ امروز چه کاری می‌توانم انجام دهم؟

مثال: همانطور که پیش از این اشاره کردیم، هدف کسب آموزش و تجربه بیشتر برای کسب ریاست ارشد فروش سازمان است. شما به چه زمانی برای کسب این مهارت‌ها نیاز دارید؟ آیا به دوره‌های آموزشی بیشتری نیاز دارید تا بتوانید برای برخی از تست‌ها و یا گواهینامه‌ها درخواست بدهید؟ مهم است که به خود یک بازه زمانی واقع گرایانه برای دستیابی به اهداف کوچک‌تر که زمینه‌ساز دستیابی به هدف اصلی هستند، بدهید.

مزایا و موانع
«هوشمندسازی» ابزاری برای روشن کردن مسیر، ایجاد تمرکز و انگیزه‌دهی به شماست تا بتوانید به اهداف خود دست یابید. هوشمند کردن اهداف می‌تواند با تشویق شما به تعریف اهداف خود و تعیین یک مهلت مقرر برای آنها، توانایی شما را برای دستیابی به خواسته‌هایتان افزایش دهد. همچنین هر کس و در هر کجا و بدون نیاز به هیچ ابزار و یا آموزش خاصی می‌تواند از «اهداف هوشمند» بهره ببرد.
تعابیر مختلف از «هوشمند بودن» می‌تواند به این معنا باشد که این ابزار می‌تواند سوء تعبیر شود. برخی از افراد بر این باورند که «هوشمندسازی اهداف» به خوبی برای اهداف بلندمدت به کار نمی‌آید زیرا که فاقد انعطاف‌پذیری است در حالی که برخی دیگر معتقدند این امر می‌تواند به افزایش خلاقیت منجر شود.

نکات کلیدی
هوشمند کردن اهداف، یک روش شناخته شده است که می‌تواند برای برنامه‌ریزی و دستیابی به اهداف کمک کند. در حالی که تعابیر مختلفی در رابطه با نام‌گذاری این ابزار وجود دارند، مطرح‌ترین تعبیر است که اهداف باید مشخص، قابل اندازه‌گیری، قابل دستیابی، مرتبط و دارای بازه زمانی باشند.
زمانی که از «اهداف هوشمند» استفاده می‌کنید، می‌توانید اهداف روشن، قابل دستیابی و معنی‌داری را ایجاد کنید و همینطور می‌توانید انگیزه خود را بالا ببرید، برنامه عملی تهیه کنید و حمایتی که برای دستیابی به آن نیاز دارید را مهیا کنید.

این روش را در زندگی خود به کار ببرید
شاید شما همیشه آرزوی سفر به دور دنیا را داشته‌اید اما این اتفاق هرگز رخ نداده است. شاید به خود می‌گویید پول و یا زمان کافی ندارید و سال آینده به آن فکر خواهید کرد.
سعی کنید از «اهداف هوشمند» بهره ببرید تا برنامه‌های سفر خود را مشخص، قابل اندازه‌گیری، قابل دستیابی، مرتبط و دارای بازه زمانی کنید. ممکن است به این نتیجه برسید که علت اصلی سفر نکردن شما داشتن برنامه‌ای بسیار مبهم و غیرواقع‌گرایانه بوده است. فکر کنید که چطور می‌توانید چشم‌انداز خود را سازگار کنید و آن را به عنوان یک «هدف هوشمند» در آورید تا به آرزوی خود برسید.

منبع