در سال ۲۰۰۷ یک اسکیتباز استرالیایی به نام الیور پرکویچ یک انقلاب را در افغانستان به راه انداخت! انقلاب اسکیتها! او با اسکیتبازی در خیابانها توجه بچهها را به خود جلب کرد؛ بچههایی که عمدتاْ مدارس را ترک کرده و به کارهای خیابانی مشغول بودند. دیدن شرایط این کودکان و در عین حال اشتیاق و علاقهشان به اسکیتبازی، الیور را به فکر تاسیس «اسکیتستان» انداخت. «اسکیستان» یک مرکز غیرانتفاعی است که امروز در سه کشور افغانستان، کامبوچ و افریقای شمالی فعالیت میکند.
این برنامه که کودکان و جوانان ۵ تا ۲۵ ساله را شامل میشود، قصد دارد با توجه به علاقه جوانان به اسکیتبازی، به این وسیله آنها را گرد هم آورد تا به توانبخشی آنها در حوزه تحصیل و زندگی اجتماعی بپردازد.
مدارس «اسکیتستان» جایی برای آموزش دوباره کودکانی شده است که به دلیل شرایط سخت زندگی ترک تحصیل کردهاند و مجبور به کار در خیابانها هستند. این کودکان در حالی که در این مراکز، آموزش اسکیتسواری میبینند، در طول چند ماه برای آزمونهای بازگشت به مدارس و ادامه تحصیل آماده میشوند.
کودکان از هر سطح اجتماعی میتوانند به این آموزشگاهها بروند اما با توجه به هدف این مراکز، ۶۰٪ دانش آموزان را کودکانی از خانوادههای کمدرآمد تشکیل میدهند. ۵۰٪ کودکانی که به «اسکیستان» میروند کودکان کار هستند. ۴۰٪ دانش آموزان این مراکز را نیز دختران تشکیل میدهند.
علاقه دختران به این مدرسه، به خصوص در کشور افغانستان بیشتر است. در حالی که زنها در افغانستان اجازه دوچرخهسواری ندارند، ایده اسکیتبازی به آنها کمک میکند که به این فعالیت به عنوان نوعی تفریح و همینطور راهی برای پیشرفت، روی بیاورند. موفقیت «اسکیتستان» در افغانستان بسیار چشمگیر بود تا جایی که توانست اسیکتبازی را به اولین ورزش مورد علاقه دختران این کشور تبدیل کند!
جسیکا دوبسون، عکاس اهل لندن که تحت تاثیر تلاش دختران افغان و علاقه آنها به این ورزش قرار گرفته بود، در سال ۲۰۱۲ برای گرفتن عکس از دخترانی که همه با پوششهای محدودکننده اسکیت میکردند به کابل رفت. عکسهای او نه تنها نشان از توانمدی دختران افغان دارند، بلکه نشان میدهند که چطور فعالیتی به سادگی اسکیتبازی می تواند شادی را برای کودکان فقیر به ارمغان بیاورد.
موسسان مدرسه «اسکیتستان»عقیده دارند وقتی بچهها به اسکیت کردن دل میبندند، همه چیز راحتتر امکانپذیر است، حتی آموزش، کسب مهارتهای اجتماعی و توانمندسازی کودکان.
منبع