فکر واکسنی و فکر آبی

کلید اصلی حل مشکلات آب، تغییر طرز فکر ما در مورد مسائل مربوط به آب می‌باشد. من به تفکر غالب برای حل مشکلات “تفکر واکسنی” می‌گویم. این طرز فکر نتیجه قرن‌های متوالی موفقیت‌های صنعتی و علمی است و در نظام آموزشی، اقتصادی و دولتی ما رخنه کرده است. “تفکر واکسنی” در پی یافتن یک راه‌حل واحد جهانی است که بتوان آن را به صورت کلان باز تولید کرد. پروژه‌هایی همچون اقدامات برق رسانی به روستاها و پروژه “هر کودک یک لپ تاپ” از این تفکر پیروی می‌کنند. اما تفکر واکسنی نتوانسته مسائلی همچون بحران آب، فقر و بالا رفتن میزان گازهای گلخانه‌ای در جو زمین را حل کند. برای حل مسئله آب، باید از رویکرد متفاوتی استفاده کنیم. جنبه‌ها و عوامل تاثیرگذار بر مسئله آب زیادند و همه برای نتیجه دادن به تغییر رفتار احتیاج دارند. برای اجرای راه حل‌های متنوع به طرز فکر جدیدی احتیاج داریم، که من به آن “آبی فکر کردن” می‌گویم. 
میزان تجویز: تفکر واکسنی، علاجی یکباره تجویز می‌کند، یعنی پروژه‌هایی با هدفی واحد که اجرا می‌شوند و تمام می‌شوند. اما تفکر آبی، به دنبال ایجاد منبعی دائمی است که فعالیت‌های مختلفی نیاز دارد، از مرحله آمادگی گرفته تا مرحله پیگیری. 
محل تاثیر: نمی‌توان آب را، مثل واکسن، به افراد داد. آب باید به خانه‌ها و جوامع انتقال داده شود. اجرای راه‌حل‌ها در اغلب جوامع به این احتیاج دارد که به محل بروید، افراد را گرد هم بیاورید و فعالیت‌ها را تنظیم کنید. 
نوع راه حل: واکسن‌ها جهانی هستند؛ یک واکسن، برای همه افراد، زن و مرد، پیر و جوان، و از هر نژادی کارآمد است. راه حل برای ایجاد منابع آبی، مخصوصا در مناطق روستایی به آب و هوا، جغرافیای محلی، فرهنگ، روابط زن و مرد و نظام سیاسی مرتبط است. 
انتقال دانش: واکسن زدن، شامل انتقال دانش ساخت آن و چگونگی ایجاد آن نمی‌شود، اما راه حل‌های موثر برای آب در مناطق روستایی، انتقال دانش مربوط به آن را شامل می‌شود. چرا آب باید خالص باشد، چگونه می‌توان یک منبع دائمی آب پیدا کرد، چگونه باید از این منبع حفاظت کنیم، همه سوالاتی هستند که باید در ذهن جمعیت به عنوان بخشی از یک پروژه آبی گنجانده شود.
 انتقال مالکیت: واکسن زدن، شامل انتقال مالکیت نمی‌شود. باید افراد محلی صاحب راه حل‌های آبی باشند تا موفق شوند. اگر جامعه محلی منظم نباشد و یا میلی به خودکفایی نداشته باشد، راه حل‌ها محکوم به شکست خواهند بود.
 تغییر رفتار: واکسن زدن، تغییر رفتار را شامل نمی‌شود. پیش نیاز حل مشکلات اجتماعی در این زمینه، تغییرات اساسی در استفاده از آب، بهداشت، فعالیت‌های بهداشتی و مراقبت از منابع آب می‌باشد. 
اندازه گیری: می‌توان به راحتی روند واکسیناسیون را اندازه گیری کرد، اما اندازه گیری راه حل‌های آبی مشکلند. برای مثال، نمی‌توان انتظار داشت که میزان امراض مربوط به آب مانند اسهال خونی، پس از اجرای یک پروژه آبی در یک منطقه به صفر برسند اما می‌توان در طولانی مدت این روند را با بالا و پایین های فراوان مشاهده کرد. 
ریسک و شکست: جامعه شکست‌ها و هزینه‌های مربوط به ساخت یک واکسن را می‌پذیرد. ما برای سرمایه‌گذاری طولانی مدت در یافتن درمان ایدز یا سرطان، حوصله زیادی داریم. اما پروژه‌های کوچک آبی، همراه با ریسک هستند و احتمال شکست دارند که یا به عدم انعکاس نتایج واقعی و یا فقط به تاکید بر موفقیت‌ها منجر می‌شود. هر دو رفتار و فرهنگ، باعث از دست رفتن فرصت‌های یادگیری زیادی می‌شوند. 
بودجه و وسعت پروژه: برای واکسن، می‌توانیم بودجه را متمرکز کنیم. برای اجرای پروژه‌های کوچک در مناطق روستایی، باید پول ذره ذره و در وسعت پهناوری توزیع شود. سازمان‌های بزرگ اکثرا حاضر به انجام این کار نیستند؛ مدیریت هزاران پروژه کوچک یکی از چالش‌های مسیر می‌باشد و باید بتوانیم از ذهنیت سرمایه‌گذاری بزرگ بیرون بیاییم.


منبع: مجله نوآوری اجتماعی، دانشگاه استنفورد

* این نوشتار، از مجموعه مطالبی است که در سال‌های گذشته توسط دانش‌آموخته‌گان و دست‌اندرکاران مدرسه، در وبلاگ مدرسه کارآفرینی اجتماعی پرتو منتشر شده است.