مصاحبه با محمد یونس: کارآفرینان اجتماعی، ظرفیت عظیمی برای تغییر جهان دارند

«ما جامعه‌ای ساخته‌ایم که فرصت استفاده از فرصت‌ها را از آنانی که بیشترین نیاز را به آن دارند، گرفته است!» این جمله از محمد یونس است، مردی که هدفش از تلاش هر روزه، پاک کردن چهره جهان از رخوت فقر است. آنچه می‌گوید و میخواهد حتی تصورش در خیال هم زیباست. واقعا برای یک لحظه تصور کنید که کودکان فردای دنیای ما در موزه فقر و بی‌خانمانی قدم بزنند و درست وقتی که این مشکلات در دنیای واقعی وجود ندارد، از ما بپرسند که ما چگونه این همه بی‌عدالتی را دیدیم و هیچ نکردیم! برای محمد یونس این فقط یک  رویا نیست، وی سال‌هاست که وقت و دانش خود را به حل مشکل فقر از طریق کارآفرینی اجتماعی می‌گذراند!

محمد یونس در سال ۱۹۴۰ میلادی در یک خانواده پرجمعیت ( فرزند سوم از نه  فرزند خانواده) در روستای باتوا در بنگلادش به دنیا آمد. در سن چهار سالگی همراه خانوادش به شهر چیتاگونگ بنگلادش مهاجرت کرد و دوران مدرسه را در آنجا گذراند. در سال ۱۹۵۷ وارد دانشگاه شد و در سال ۱۹۶۰ لیسانس و در سال ۱۹۶۱ فوق لیسانس خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه داکا گرفت.  پس از سه سال کار تحقیقاتی در دانشگاه، با دریافت بورس تحصیلی به آمریکا رفت و مدرک دکترای خود را در سال ۱۹۷۱ در رشته اقتصاد از دانشگاه وندابیلت دریافت کرد و به تدریس در دانشگاه تنسی مشغول شد. وی در کنار حرفه خود به طور فعال به کارهای اجتماعی و فرهنگی پرداخت و موفق به چاپ نشریه بنگلادش در آمریکا شد.

اما شاید همیشه یک اتفاق خیلی ساده لازم است که مسیر زندگی را به سمت بی‌نهایت خوبی تغییر دهد! برای یونس این اتفاق در سال ۱۹۷۶ افتاد. در یک بازدید از یکی از فقیرترین روستاهای بنگلادش، وی دریافت که وامهای بسیار بسیار کوچک، میتواند تغییر بزرگی در زندگی افراد فقیر دهد. همان‌جا وی از پول شخصی خود مبلغ ۲۷ دلار را به صورت وام به ۴۲ نفر از زنان آن روستا داد. این وام کوچک و مهمتر از آن ایده و بینش مربوط آن، چنان اقتصاد آن روستا و در نهایت خیلی دیگر از مناطق دنیا را تغییر داد که یونس برای این طرح انسان‌دوستانه برنده جایزه جهانی صلح نوبل در سال ۲۰۰۶ شد.
یونس طرح دادن وامهای کوچک به افراد فقیر و به‌خصوص زنان جامعه را در کنار دادن وام‌های بزرگ به صاحبان صنایع را به دنیا معرفی کرد. پدیده وامهای کوچک (Microfinance) توانست در عرض سال‌های بعد جایگاه خود را در صدها کشور در سراسر دنیا بیابد و زندگی افراد بسیاری را بهبود بخشد.

در ادامه این شیوه و نگاه اقتصادی جدید، یونس مفهوم کسب و کار اجتماعی را به دنیا شناساند. به طور خلاصه این نگاه نو، نوعی از کسب و کار را معرفی می کند که بر خلاف کسب و کارهای متداول که با انگیزه ایجاد سود شکل گرفته‌اند، بر اساس رفع نیاز یا مشکلی در جامعه بنا می‌شود. هدف غایی این کار برطرف کردن مشکل اجتماعی بدون نگاه مادی است. البته لازم به ذکر است که کسب و کار اجتماعی با خدمات خیریه یک تفاوت جزئی دارد وآن هم نگاه معیشت پایدارآن است. در این نوع کسب و کار در آمد و شغل ایجاد می‌شود که این در آمد در راستای تداوم بخشیدن و در عین حال توجیه اقتصادی کسب و کار الزامی است. محمد یونس مقالات بسیار و سه کتاب ارزنده دارد که خواندن آن را به تمام علاقه مندان توصیه میکنیم.

نگاه محمد یونس و مهمتر از آن عملکرد مثبتش امروزه در حال گسترش به نقاط مختلف دنیاست.

مصاحبه زیر، پرسش و پاسخی است که وب‌سایت گاردین با محمد یونس انجام داده است:

معمولاً واژه “کسب و کار اجتماعی” را در عوض “تشکیلات اجتماعی” به کار می برید. لطفاً برای ما تفاوت این دو را توضیح دهید.

سعی من این بود که کارآفرینی را به سمت و سوی خاصی ببرم: کارآفرینی اجتماعی. کسب و کار اجتماعی یک کسب و کار است که در آن برای خود درآمد نمی سازید، بلکه مشکلی را با رویکرد کسب و کار مرتفع می سازید. این متفاوت از کارآفرینی اجتماعی است. یک کارآفرین اجتماعی شاید اصلاً درگیر کسب و کار نباشد، می تواند کاری در محل در دست گرفته باشد، وضعیت بهداشت را بهبود بخشد، و به افراد کمک کند تا کارها را به روش جدیدی انجام دهند.

تمرکز شما در شش ماه آینده در چه زمینه ای می باشد؟

در سالهای اخیر، هر سال بیشتر و بیشتر به توسعه کسب و کار اجتماعی، افتتاح کسب و کارهای اجتماعی، آوردن کلاسهای کسب و کار اجتماعی به دانشگاه ها، طراحی موسسات و دانشگاه های کسب و کار اجتماعی، و پاسخ دادن به سوالات مربوط به کسب و کار اجتماعی پرداخته ام.

این زمینه ای است که پیوسته وقتم را در آن صرف می کنم. به این دلیل که کسب و کار اجتماعی هم اکنون در حال گسترش به کشورهای مختلف می باشد – سابقاً فقط در بنگلادش و یک کشور دیگر بود – این کار همچنان وفتم را پر خواهد کرد.

به نظر شما چه کشورهایی در کسب و کار اجتماعی پیشتاز هستند و چرا؟ در کجا مفهوم کسب و کار اجتماعی از همه بیشتر توسعه یافته است؟

بنگلادش یکی از این کشورهاست. فرانسه خیلی فعال است. کرسی کسب و کار اجتماعی را در دانشگاه مدیریتشان برقرار کرده اند و شرکت های فرانسوی زیادی در کسب و کار اجتماعی دست دارند. دولت آن کشور نیز خیلی مشتاق است و هم اکنون در مورد کسب و کار اجتماعی در متن گروه G20 صحبت می شود، فرانسه در دوره ریاست G20 می خواهد مفهوم کسب و کار اجتماعی را توسعه دهد.

همچنین در ژاپن و آلمان. شهردار شهر ویسبادن در آلمان شهر را شهر کسب و کار اجتماعی اعلام کرده است.

مشوق پشت بانک گرامین چه بود؟

وقتی شروع کردم به فکر ساختن چیزی نبودم، فقط به این فکر بودم که چیزی را به نمایش بگذارم که شاید عملی شود. در دنیا به دنبال مثال نبودم. فقط فکر می کردم اگر کار را این گونه انجام دهم، شاید موفق شوم. به فکر ساختن یک موسسه نبودم.

با فعالیت کردن، آموختم. به سمتی گام برداشتم و در همان جهت ادامه دادم. هیچ وقت طرح و نقشه ای نداشتم که این سال باید این کار را انجام دهم، سال بعد باید آن کار را انجام دهم، سال سوم این کار و سال پنجم آن کار را. همیشه با خود فکر می کردم اگر این یک کاری که در دست دارم را انجام دهم، تمام خواهد شد و همه خوشحال و راضی خواهند بود.

شراکت شما با دانون شناخته شده است. از این رابطه چه آموختی؟

این اولین شراکت ما با یک شرکت فراملیتی بزرگ بین المللی بود. تا قبل از آن، مردم نسبت به ایده کسب و کار اجتماعی بدبین بودند. کسب و کار اجتماعی برای افراد در دنیای کسب و کار معنی نداشت. شاید برای سازمان های غیر دولتی و افراد جذاب بود اما قطعاً یک پیشنهاد کاری جدی به حساب نمی آمد. وقتی رئیس هیئت مدیره دانون جلو آمد و گفت که می خواهد با ما در یک کسب و کار اجتماعی هم دست شود، همه با خود گفتند اگر دانون این کار را می کند، پس باید امری جدی باشد.

بعد از آن شرکت های دیگر نیز جلو آمدند. امروزه (کسب و کار اجتماعی) یک کسب و کار موجه و مشروع به حساب می آید، و مشارکت مدیران اجرایی شناخته شده در کسب و کار اجتماعی امر عجیبی نیست. مدرسه مدیریت HEC مشتاق شد که اگر مدیران اجرایی این کار را انجام می دهند، شاگردان ما نیز باید یاد بگیرند که چه کار می کنند (این دانشگاه امروزه کلاس مدرک کسب و کار اجتماعی برگزار می کند). به موضوعی با ارزشِ اقتصادی تبدیل شد. امروزه، افراد جوان علاقه مند شده اند.

تا به حال به فکر ترک بنگلادش افتاده ای؟

من می توانستم در آمریکا مستقر شوم، آنجا بودم و درس می دادم. تحصیلاتم را آنجا به پایان رساندم. تاریخ بنگلادش تاریخی کوتاه و مختصر نیست، بالا و پایین های زیادی داشته، خشونت زیاد بوده است – اما قصد ندارم کشور را ترک کنم.

مشکل پول است یا آنچه که با پول انجام می دهیم؟

اگر بتوانی از آن خوب استفاده کنی، پول به خودی خود مشکل نیست. اما برای بسیاری از افراد، انباشت پول یک وسواس و یک عقده شده است. در سطح وسیع پذیرفته شده است که “هر چقدر پول بیشتری داشته باشم، موفق تر هستم”. ما نباید موفقیت را با پول بسنجیم. برای من، موفقیت در زندگی باید با اندازه ای که توانسته ای کمک کنی تا دنیا به جای بهتری تبدیل شود سنجیده شود، و همچنین نوع زندگی که در این دنیا پیش گرفتی. پول به خودی خود، کاغذ است… آن چیزی که مهم است این است که با آن چه می کنی، با آن پول چه می سازی.

خیلی از افراد در دنیا با الگو گرفتن از کار شما در حال افتتاح کسب و کار های اجتماعی می باشند. برای آنها چه حرفی دارید؟

آنها ظرفیت عظیمی برای تاثیر بر جهان دارند. موضوعی را انتخاب کن، مشکلی را انتخاب کن، برای رفع آن مشکل کسب و کاری طراحی کن، از آن نقطه راه را بگیر و برو جلو.

منبع