چگونه از افراد معلول و با افراد معلول سخن بگوییم؟

بررسی ۲۰ واژه و عبارت

۱- «معلول» / فرد دارای معلولیت

کلمه «معلول» (disabled) برای اولین بار در دهه ۶۰ میلادی برای افراد دارای معلولیت ذهنی و فیزیکی به کار برده شد. سابقا در ایران هم برای این افراد از عباراتی مانند «علیل»، «عاجز» و موارد مشابه استفاده شده‌است. بعدها به تدریج واژه «معلول» جای خود را در ادبیات فارسی زبانان باز کرد. ولی عنوان «معلول» تمام هویت فرد را به معلولیتش تقلیل می‌دهد  و آن فرد را فقط از دریچه ناتوانی‌ معرفی می‌کند. به عبارت دیگر فردیتش زیر سایه معلولیت محو و کمرنگ می‌شود. بنابراین بهتر است به جای کلمه «معلول» از واژه فرد معلول یا فرد دارای معلولیت (person with disability) استفاده شود.

۲-« توانخواه» یا «توانیاب» /  فرد دارای معلولیت

عباراتی چون «توان‌خواه»، «توان‌یاب» و یا «توان‌جو» این برداشت را منتقل می‌کنند که فرد توان ندارد و در جستجوی توان است. در صورتی که فرد دارای معلولیت، با وجود یک یا چند ناتوانی جسمی، ذهنی، روانی یا حسی، هم‌چنان حق زندگی برابر دارد و برای این منظور لازم نیست که حتما معلولیت او از بین برود. واژه‌‌هایی نظیر «توان‌یاب» یا «توانخواه» این  تصویر را به وجود می‌آورند که معلولیت یک کاستی است که باید جبران شود‌، در حالیکه که معلولیت هم یک نوع تنوع انسانی است.

۳- «نقص» یا «کمبود» / معلولیت

معلولیت به خودی خود به معنی نقص نیست. کمبود هنگامی به وجود می‌آید که موانع اجتماعی، حقوقی و یا رویکرد‌های نادرست مانع دست‌یابی افراد معلول به حقوق انسانی برابر می‌شود. برای مثال، اگر یک فرد دارای معلولیت نمی‌تواند وارد یک ساختمان یا ورزشگاه بشود، این یک نشان از کمبود وی نیست، بلکه نقص از ساختمانی است که برای افراد دارای معلولیت جسمی مناسب‌سازی نشده‌است.

۴- «غیرعادی» یا «استثنایی» /  فرد دارای معلولیت

تقسیم جامعه به «عادی و غیرعادی» و یا «استثنایی و غیراستثنایی» ساده‌انگاری است. به طور مثال، در حالت ایده‌آل همه مدارس باید بتوانند کودکان دارای معلولیت را بپذیرند و امکانات لازم برای تحصیل آنها فراهم کنند. با این حال، برای خانواده‌‌هایی که تمایل دارند فرزند دارای معلولیت خود را به مدارس اختصاصی بفرستند، این امکان باید فراهم شود. کلماتی مانند مدارس همگانی و  مدارس دانش‌آموزان معلول می‌توانند جایگزین اصطلاحاتی مانند «مدارس عادی» و «مدارس استثنایی» شوند.

۵- «کور» /  فرد نابینا

کلمه «کور» در زبان محاوره به عنوان توهین و برای اشاره به نا‌آگاهی یا بی‌توجهی فرد به کار می‌رود. بنابراین، استفاده از آن برای اشاره به نابینایی درست نیست و موجب آزردگی افراد نابینا می‌شود.

۶- «روشن‌دل» / فرد نابینا

برخی برای اشاره به افراد نابینا، از واژه «روشن‌دل» استفاده می‌کنند. این کلمه مناسب نیست. «روشن‌دلی» یک ویژگی معنوی است که با نابینایی هیچ ارتباط مستقیمی ندارد. 

۷- «کَر» / فرد ناشنوا

در زبان محاوره، واژه «کر» به عنوان توهین و برای اشاره به نداشتن قدرت فهم و درک به کار می‌رود. بنابراین، استفاده از آن برای اشاره به افراد ناشنوا صحیح نیست و موجب آزردگی آنها می‌شود. به جای آن از عبارت فرد ناشنوا استفاده شود. 

۸- «کرولال» /  فرد ناشنوا

این واژه دقیق نیست، چرا که بسیاری از ناشنوایان، دارای اختلال تکلم نیستند. درست است که افراد ناشنوا به علت نقش شنوایی در یادگیری مهارت‌های کلامی با دشواری‌هایی در ارتباط گفتاری روبرو هستند، اما بسیاری از این افراد با برخورداری از آموزش مناسب به خوبی صحبت می‌کنند. مانند موارد دیگری که در بالا آمد، استفاده از عبارت «کرولال» به عنوان ناسزا، نادرست و توهین‌آمیز است.

۹- «محجور و مجنون» /  فرد دارای معلولیت ذهنی و یا روان

واژه «محجور و مجنون» در قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی برای توصیف افرادی که دارای معلولیت ذهنی و یا روان هستند به کار برده شده  و در واقع بیانگر این است که فرد هیچ‌گونه توانایی برای تصمیم‌گیری ندارد. به جای این کلمه می‌توان بر حسب مورد از کلمه فرد دارای معلولیت ذهنی و یا فرد دارای معلولیت روان استفاده کرد. همچنین، استفاده از  کلمه «مجنون» یا «روانی» به عنوان ناسزا توهین‌آمیز است.

۱۰- «منگل» / فرد دارای سندروم داون

برخی از افراد از کلمه «منگل» برای افراد دارای سندروم داون استفاده می‌کنند. سندروم داون یک نوع معلولیت ذهنی است و به کاربردن «منگل» برای این افراد توهین محسوب می‌شود. استفاده از آن به منظور تحقیر دیگران نیز نادرست و توهین‌آمیز است.

۱۱-  «نرمال» / فردی که معلولیت ندارد

معلولیت یک نوع تنوع انسانی است. استفاده از کلمه «آنرمال» (اَبنرومال) برای افراد دارای معلولیت و یا «نرمال» برای افرادی که معلولیت ندارند، نادرست است. تصور اینکه شخصی به خاطر نداشتن معلولیت «نرمال» یا عادی است و فردی که معلولیت دارد «آنرمال»، جنبه‌ی تحقیر‌ دارد و به کلیشه‌های غلط درباره افراد دارای معلولیت دامن می‌زند.

۱۲-  «بیمار روانی» یا «دیوانه» / فرد دارای معلولیت روان

کلماتی مانند «روانی» و «دیوانه» در جامعه برای تحقیر و توهین به کار می‌روند، بنابراین به کاربردن آنها برای خطاب افراد دارای معلولیت روان به معنای توهین به این افراد است.

۱۳- «در خود مانده» / اوتیسم

استفاده از واژه «درخودمانده» برای فردی که دارای اوتیسم است این برداشت را منتقل می‌کند که فرد دارای اوتیسم نمی‌تواند پیشرفت کند. در صورتی که اگر فرد دارای اوتیسم به خدمات مناسب و به موقع دسترسی داشته باشد، می‌تواند مثل افراد دیگر پیشرفت کند. بنابراین استفاده از این واژه باعث پررنگ شدن کلیشه‌های نادرست درباره اوتیسم است.

۱۴- «عقب مانده» / فرد دارای معلولیت ذهنی

برخی افراد در مکالمات روزمره در توصیف کم‌کاری، تنبلی و یا متوجه نشدن و نفهمیدن موضوعی توسط یک فرد، چه به صورت ناسزا و چه به صورت شوخی، ممکن است از واژه «عقب‌مانده» استفاده کنند. بنابراین، استفاده از این واژه برای اشاره به افراد دارای معلولیت ذهنی درست نیست و موجب آزردگی آنها می‌شود. افراد دارای معلولیت ذهنی، از همان حقوقی برخوردار هستند که دیگر افراد جامعه به آن دسترسی دارند.

۱۵- «فلج» یا «زمین‌گیر» / فرد دارای معلولیت جسمی

همچون نمونه ۱۴، استفاده از کلمه «فلج» برای تحقیر یا توصیف یک فرد نادرست است. این کلمه برای افرادی که از معلولیت جسمی برخوردار هستند نیز توهین‌آمیز محسوب‌ می‌شود و برچسبی است که توانایی‌های فرد دارای معلولیت را نادیده می‌گیرد.

۱۶- «بیچاره» / رنج کشیده

در گفتگو‌های روزانه با افراد دارای معلولیت باید از به کار بردن عباراتی مانند «رنج کشیده»، «بیچاره»، «قربانی»، و یا «بیمار» پرهیز کرد. چرا که معلولیت هم یک نوع تنوع انسانی است و این افراد قربانی  یا بیمار نیستند. اگر به حقوق افراد دارای معلولیت احترام گذاشته شود و امکانات برابر و دسترسی‌پذیری در زندگی آنها فراهم شود، توانایی آنها برای یک زندگی برابر به مراتب بیشتر خواهد بود. اگر برخی معلولان رنج می‌برند، این امر صرفا ناشی از معلولیت نیست، بلکه به دلیل نبود امکانات و ظرفیت‌هایی است که عملا آنها را در یک موقعیت نابرابر با گروه‌های دیگر جامعه قرار می‌دهد.

۱۷- استفاده از عبارت «خدا را شکر» در برابر فرد معلول

برخی افراد در مواجهه با یک فرد معلول از عباراتی مانند «خدا را شکر» استفاده می‌کنند، به این معنا که معلولیت نداشتن خود را دلیلی برای شکرگزاری می‌دانند. استفاده از این چنین اصطلاحاتی عملا باعث تحقیر و آزار فرد دارای معلولیت می‌شود.

۱۸- طلب شفا کردن

در مواجهه با افراد دارای معلولیت نباید از عباراتی مانند «خدا شفایت بدهد» استفاده کرد، چرا که باعث ناراحتی این افراد می‌شود و به کلیشه‌های نادرست دامن می‌زند. فرد معلول نیازمند شفا نیست، بلکه نیازمند فراهم کردن شرایط و امکانات لازم است تا بتواند به صورت برابر با دیگر افراد جامعه زندگی کند.

۱۹- «غشی» / صرع

واژه «غشی» امروزه برای تحقیر و به عنوان ناسزا استفاده می‌شود و به مرور زمان معنی اصلی خود را از دست داده‌‌است. به همین دلیل استفاده از این اصطلاح در مورد افراد دارای صرع، توهین به آنها محسوب می‌شود. چرا که «غشی» این تصور را بوجود می‌آورد که فرد ضعیف است و بی‌دلیل غش می‌کند.

۲۰- «کوتوله» / کوتاه‌قامت

«کوتوله» نیز به صورت نادرست برای افرادی که به علت معلولیت کوتاه‌ قد هستند استفاده می‌شود. این واژه همانند واژه «غشی» به علت استفاده اشتباه، معنی اصلی خود را از دست داده است. در نتیجه استفاده از آن در توصیف افرادی که کوتاه قامت هستند توهین‌آمیز است.

منبع: کمپین حقوق‌بشر ایران