فعالان اجتماعی، از آنجا که به طور مداوم با چالشها و مسایلی که باید برای بهبود یا حل آنها تلاش کنند دست و پنجه نرم میکنند، معمولا در معرض فشارهای مضاعف هستند. بسیاری بعد از مدتی فعالیت، در اثر این فشارها دلسرد یا خسته میشوند و توان و انرژی خود را برای ادامه راه از دست میدهند. اما چاره چیست؟ گروه «Plan to Thrive» از ۲۰۰ فعال اجتماعی در این خصوص نظرسنجی کرده و نتایج را در یک مقاله خلاصه کرده است. این مقاله چکیدهای از راهکارهای عملی و توصیههای فعالان اجتماعی در پاسخ به این سوال را ارایه میدهد: «برای خودمراقبتی و حفظ روحیه و انرژی خود به عنوان یک فعال اجتماعی چه میکنید؟». باور ما این است که هر فردی به فراخور شرایط خود، نکتهای مفید و عملی را در این توصیهها خواهد یافت.
به طور خلاصه، افراد برای مراقبت از خود – به عنوان یک فعال اجتماعی – کارهای زیر را انجام میدهند:
- نه گفتن یا محدود کردن مشارکت با گروهها و کمپینهای متعدد
- ورزش، خواب و تغذیه مناسب
- گذراندن زمان در طبیعت
- مدیریت زمان و برنامهریزی برای استراحت کافی
- ارزش دادن به پویایی گروه، کار تیمی و روابط حمایتی
- تمرینات آرامش ذهن و مراقبه
- حفظ روابط با افراد خارج از گروه فعالان اجتماعی
- بهرهگیری از خدمات مشاوره
- پرورش تابآوری عاطفی و خودآگاهی
- محدود کردن استفاده از رسانههای اجتماعی
- توجه به چشمانداز بلند مدت
- پرورش خلاقیت و معنویت
مهارت «نه گفتن» و محدود کردن مشارکت همزمان با گروهها و کمپینهای متعدد
با یک دست نمیتوان چند هندوانه برداشت!
«هفت سال طول کشید تا این را یاد بگیرم، اما متوجه شدهام که نمیتوانم همیشه فعال باشم. بسیاری از فعالان اجتماعی که میشناسم و بیش از یک دهه فعال بودهاند، در سال چند ماهی از فعالیت متمرکز کناره میگیرند و یا هر چند سال یک بار، برای مدت طولانیتری دست از فعالیت سخت میکشند. تجربه به من نشان داده است که به احتمال زیاد فقط میتوانم در یک مقطع زمانی، روی یک کمپین به طور متمرکز کار کنم. در حالی که افرادی را میشناسم که میتوانند همزمان روی چند کمپین کار کنند، این کاری نیست که همه قادر به انجام آن باشند. من آموختهام که محدودیتها فردی هستند و مهم است که خود را بیش از حد با دیگران مقایسه نکنیم».
«یک نقل قول عالی از توماس مرتون (روانشناس و ترویجگر اجتماعی) وجود دارد که میگوید:«آشفتهگی فعالان، کار آنها برای صلح را تضعیف میکند» این نقل قول واقعاً منعکسکننده تجربه من بود. من در گذشته فوقالعاده خسته و آشفته میشدم،اما الان این اتفاق کمتر میافتد. این تغییر، به طور قطع، نتیجه تصمیمی آگاهانه است که همزمان پروژههای زیادی را انجام ندهم یا در کمپینهای متعددی مسئولیت کلیدی نپذیرم».
ورزش، خواب و تغذیه مناسب
ورزش
آیا میدانستید که ورزش و خواب، عملکرد ذهنی ما را بهبود میبخشد؟ توانایی ما برای تمرکز بر اطلاعات مهم و تقویت احساسات مثبت، در بهبود عملکرد ما به عنوان یک فعال اجتماعی و همینطور برای حفظ سلامت جسمی و روانیمان بسیار مهم است.
«ورزش برای حفظ آرامش و تعادل حیاتی است. من شخصا حداقل به نیم ساعت ورزش در روز نیاز دارم. اگر با خودم صادق باشم، تقریباً همیشه میتوانم آن نیم ساعت را پیدا کنم، اگرچه گاهی اوقات باید کمی خلاقیت به خرج بدهم!».
«به عنوان ترویجگری که در اجتماعات مختلف حضور دارد، من برای حفظ آمادگی جسمانیام ورزش میکنم و البته تأثیری که این کار بر سلامت ذهنیام میگذارد را دست کم نمیگیرم. خواب کلید است و اینترنت، خواب خوب را از بین میبرد. تعاملات آنلاین احتمالاً بیشتر از تعاملات رو در رو باعث استرس من میشوند، به همین دلیل من از برنامههای مدیریت زمان برای محدود کردن این تعاملات استفاده میکنم. عدم استفاده از اینترنت بعد از ساعت هشت شب هم به من کمک میکند!».
خواب
خواب برای تقویت توانایی ما در یادگیری و حفظ اطلاعات جدید و همچنین بهبود عملکرد کلی ذهن و بدن و افزایش تابآوری ضروری است.
«اتحادیههای کارگری برای تصویب قانون هشت ساعت کار در روز تلاش کردند چرا که همه ما به زمان کافی برای خواب و تغذیه مناسب، حفظ روابط شخصی، ورزش و استراحت و البته پول کافی برای داشتن یک زندگی سالم نیاز داریم».
«داشتن یک روال روزمره سالم شامل ورزش، صبحانه، مراقبه و تمرکز فکر، و خواب کافی، بسیار مهم است. اگر زمانی را برای استراحت اختصاص دادهاید، در آن زمان به تماس تلفنی کاری یا چک کردن ایمیل «نه» بگویید».
تغذیه
بقراط به بهترین شکل اهمیت غذا را بیان میکند وقتی که میگوید: «بگذارید غذا داروی شما باشد، داروی شما غذای شما باشد».
«من از چند ماه پیش گیاهخوار شدهام و احساس بهتری دارم».
«من سعی میکنم زندگی و کارم را با باغبانی، بازیافت کردن و پختن غذای با کیفیت از محصولات باغچه خودم متعادل کنم. این کار به من احساس آرامش میدهد».
«من به خوردن گوشت ادامه میدهم چون میدانم که این برای من بهترین تغذیه است؛ نمیگذارم گیاهخواران در این مورد به من احساس گناه بدهند!».
«من سعی میکنم پروتئین و سبزیجات تازه را در رژیم غذایی خود بگنجانم و از مواد اعتیادآور مانند نیکوتین، کافئین و شکر دوری کنم. وقتی احساس میکنم نیاز به استراحت دارم به بدنم گوش میکنم. تا جای ممکن برای استراحتهای کوتاه و تعطیلات طولانیتر برنامهریزی میکنم. وقتی با چالشی مواجه میشوم، حمایت عاطفی دیگران را از خود دریغ نمیکنم. روی سلامت جسم و روان خود تا جای ممکن سرمایهگذاری میکنم».
حفظ ارتباط با افرادی خارج از دایره فعالان اجتماعی
اگر خود را یک ترویجگر یا فعال اجتماعی میدانید، ارتباط با افراد خارج از این گروه میتواند برای شما مفید باشد! سعی کنید که با افرادی از گروههای اجتماعی متنوع ارتباط برقرار کنید.
«ترکیبی از دوستان ترویجگر و غیر ترویجگر داشته باشید. دوستانی که در دایره فعالان اجتماعی هستند به شما اطمینان میدهند که همفکرانی دارید، در حالی که دوستان خارج از این دایره، باعث میشوند با دنیای گستردهتری ارتباط برقرار کنید. به خودتان یادآوری کنید که چه چیزهای مشترکی با افراد خارج از دایره فعالان اجتماعی دارید، به عنوان مثال چه تجربههای مشترکی دارید».
«با محدود کردن رابطه خود به دایره فعالان اجتماعی، خود را از دیگران جدا نکنید و به حاشیه نکشید. باور داشته باشید که تغییر، ممکن و فراگیر است».
زمانبندی و برنامهریزی وقت استراحت
آیا شما از یک دفترچه یا تقویم آنلاین برای برنامهریزی استفاده میکنید؟ اگر نه، شاید زمان آن رسیده است که دوراندیش باشید، برنامهریزی را شروع کنید و زمان خاصی را برای استراحت مشخص کنید. برنامهریزی قبلی برای استراحت میتواند در ما اشتیاقی را برای سپری کردن اوقات کار در انتظار رسیدن به زمان استراحت به وجود آورد.
«در برنامه زمانی خود، وقت مشخصی را به تعطیلات و خود-مراقبتی اختصاص دهید و آن را در تقویم درج کنید. باید بعد از هر چند هفته کار، دورهای را برای استراحت مشخص کنید. درست مثل برنامه ورزشی که بین هر چند روز ورزش شدید، یک روز به استراحت و تجدید قوا اختصاص دارد.»
«من روزهای تجدید قوا را در تقویم خود برنامهریزی کردهام؛ در این روزها جایی نمیروم و فعالیتی نمیکنم مگر این که برایم آرامشبخش باشد. علاوه بر این وقتهایی که توان کار کردن ندارم، با خودم مهربانتر هستم!»
«من یک دانشجوی تمام وقت هستم و به عنوان یک ترویجگر، علاوه بر درس خواندن تعهدات دیگری هم دارم، بنابراین به یکی از طرفداران بزرگ تهیه لیست و برنامهریزی تبدیل شدهام. سعی میکنم هر زمان را تنها به یک کار اختصاص دهم و توجهم را تماما معطوف آن کار کنم؛ اگرچه این کار همیشه آسان نیست. اخیرا تلاش کردهام که یوگا و ورزش را هم شروع کنم.»
بها دادن به پویایی گروه، تیمها و روابط حمایت کننده
خلاقیت و انگیزه زمانی به بهترین شکل جریان مییابد که پیوند و تعارض گروهی، هر دو به شیوهای سالم مدیریت شود.
«کار با افرادی که دارای حس شوخ طبعی و خوی خوش هستند ضروری است. گاهی اوقات روابط و مناسبات داخل گروه میتواند بسیار سختتر از هر مسئله خارجی باشد، بنابراین افراد خوبی که به آنها اعتماد دارید و برایشان ارزش قایل هستید میتوانند شما را شاد و معقول نگه دارند.»
«من در انتخاب کسانی که با آنها کار و وقتگذرانی میکنم، حساس هستم. احساس میکنم باید در مورد جایی که انرژی خود را صرف میکنم هوشمندانه عمل کنم و هرگز به دلیل فشار همکارانم این کار را انجام ندهم. یعنی آنقدر شجاع باشم که اگر با رفتار و روش آنها موافق نیستم، بگویم این رویکرد معقولی نیست؛ حتی اگر این به معنای کنارهگیری از آن گروه باشد. چون شاید این گروهی نیست که باید با آنها کار کنم.»
«خود-مراقبی باید همیشه در اولویت باشد. نتیجه بررسیها نشان داده است کار افرادی که احساس فرسودگی یا خستگی میکنند بازده بدی دارد. افراد وقتی خسته هستند الگوهای مشخصی را تکرار میکنند. برای شکستن این چرخه تکرار، باید استفاده از رویکرد و روش جدیدی را شروع کرد، و این میتواند با دوست داشتن خود آغاز شود! این معنای خود-مراقبتی است.»
«پس از تجربه یک سری از اتفاقات ناخوشایند در کارم، با سایر افراد علاقهمند و درگیر در فعالیتهای عدالت اجتماعی تماس گرفتم و یک گروه کوچک آنلاین ایجاد کردم که در آن میتوانستیم در فضایی امن فشار ناشی از ناامیدی خود را تخلیه کنیم و برچسب عصبانی بودن نخوریم. مدت زیادی نیست که ما این گروه را تشکیل دادهایم اما علاقه اعضا به آن من را شگفتزده کرد و به نظر میرسد تأثیر کلی آن برای همه شرکتکنندگان تا کنون مثبت بوده است.»
«هر کاری که انجام میدهم برای من تحقیقی خلاقانه در مورد روشهای جدید سازماندهی است، هم از نظر استراتژی و هم از نظر سازماندهی اجتماعی. من معمولا به گروههایی جذب میشوم که تازه شروع به کار کردهاند، و یا آماده و علاقهمند به بررسی آگاهانه نحوه سازماندهی هستند، گروههایی که بیشتر براساس مشارکت شکل میگیرند و نه سلسله مراتب. این رویکرد مشارکتی، علاقه و اشتیاق من را حفظ میکند، در حالی که مناسبتهای اجتماعی ناسالم یا سیستمهای غیرعادلانه در سازمانها اثر ناخوشایندی بر من دارند.»
«احساس حمایت متقابل و همراهی در یک گروه و همچنین احساس این که من چیزی ارزشمند و منحصر به فرد برای شریک شدن با گروه دارم، به تقویت انگیزه و سلامت روانی من بسیار کمک میکند.»