«برای من، زندگی با ویلچر تراژدی نیست»

به بهانه سالروز «مادر جنبش حقوق افراد دارای معلولیت»، جودی هیومن

در تقویم حقوق بشر، امروز روز مهمی است. ۲۷ آذر ( ۱۸ دسامبر) سالروز به دنیا آمدن زنی است که هیچ‌چیز جلودارش نبود تا برای احقاق حقوق افراد دارای معلولیت بجنگد. جودی هیومن، چهره‌ شناخته‌شده کنشگری، لقب « مادر  جنبش حقوق افراد دارای معلولیت» را به نام خود ثبت کرد. به نقل از مجله تایم، در جهان سازمان‌هایی که برای کمک به افراد دارای معلولیت فعالیت می‌کنند، بالغ بر دو قرن اخیر، حداقل از دهه ۱۸۰۰ میلادی شروع به فعالیت کرده‌اند. با رشد جنبش‌های حقوق مدنی در دهه ۱۹۶۰، فعالان حوزه معلولیت هدفمندتر خواستار رفتار برابر با جوامع خود شدند. 

جودیت هیومن در کودکی مبتلا به  فلج اطفال شد و از ویلچر استفاده می‌کرد.  پس از فارغ التحصیلی از کالج، او برای مجوز تدریس درخواست داد اما توسط هیئت آموزش شهر نیویورک رد شد. هیومن به دلیل تبعیض آشکار از این هیئت شکایت کرد و در یک پرونده تاریخی پیروز شد. این زن خستگی‌ناپذیر، اولین کاربر ویلچری شد که در مدارس شهر نیویورک شروع به تدریس کرد. آن پیروزی تاریخی هیومن را در کانون توجه قرار داد. او در سال ۱۳۴۹ خورشیدی (۱۹۷۰ میلادی) گروه خود را برای حقوق افراد دارای معلولیت تأسیس کرد و یکی از مدافعان جنبش مستقل زندگی شد.

آغاز مبارزه‌ای بی‌امان

جودی هیومن ویلچرش را روبروی میز شورای آموزش شهر نیویورک متوقف می‌کند. قرار است با پاسخی سنجیده به چند سوال، معلم شود. سال  ۱۹۷۰ میلادی است. در یک قدمی تحقق رویایش، معلمی، از او می‌پرسند: «با توجه به شرایط جسمی‌تان به ما نشان دهید چگونه از دستشویی استفاده می‌کنید؟» جودی هیومن می‌دانست که پاسخ به این سوال آینده‌اش را رقم می‌زند اما با خود گفت: «آیا از افرادی که دارای معلولیت نیستند هم در این آزمون چنین سوالی پرسیده می‌شود؟» 

اگر قرار است معلم جنگنده‌ای روی ویلچر باشد باید جنگندگی را از همین نقطه شروع کند، جایی که معلولیتش ناعادلانه قضاوت می‌شود: «آیا قانون من را ملزم می‌کند تخلیه مثانه را به بچه‌ها آموزش دهم؟»

جودی در این آزمون رد شد اما آگاه بود که ویلچر برایش محدودیت نیست، وسیله مبارزه‌ای برای تبعیض‌هاست اما باید برای احقاق حقوق تضعیف شده‌اش کمک می‌گرفت. او رسانه‌های آن زمان را به کمک برای پیروزی در این مبارزه دعوت کرد و نتیجه‌اش استقبال مطبوعات محلی و همین‌طور روزنامه نیویورک تایمز بود‌. تیتر روزنامه‌ها جنجال به پا کرد: «شکایت زنی روی ویلچر که می‌خواهد معلم شود» یا «جودی هیومن مقابل شورای آموزش».

سخنرانی جودی هیومن با عنوان « جنگ ما برای احقاق حقوق افراد دارای معلولیت … و چرا کار ما هنوز تمام نشده» را در تدتاک ببینید. 

نخستین بارقه‌های پیروزی

پیمان بشردوست در پادکست داکس با عنوان «جنگجویی روی ویلچر»  روایت می‌کند که چگونه لاجرم دادگاهی تشکیل و پرونده جودی به قاضی‌ای سپرده شد که خود قربانی تبعیض نژادی بود. نام خانم «کانستنس مانستلی» در یاد افراد دارای معلولیت ماند. او نخستین زن قاضی سیاه‌پوست در آمریکا بود. مانستلی، جودی را می‌فهمید، اگر چه تجربه تبعیض آن دو از یک جنس نبود، اما تبعیضی بود علیه اقلیتی توانمند. جودی با حکم این زن قاضی سیاه‌پوست توانست معلم شود و در همان مدرسه‌ای که خودش درس خوانده بود، شروع به تدریس کند.

سال ۱۹۴۹ میلادی سالی بود که جودی به فلج اطفال مبتلا شد. او وقتی ۵ ساله بود همراه مادرش برای ثبت نام به مدرسه رفت اما مدیر گفته بود اجازه دادن به دختری که با ویلچر به مدرسه برود، خطر آتش سوزی را بالا می‌برد. حالا جودی در همان مدرسه‌ای که بالاخره در آن درس خوانده بود، تدریس را آغاز کرد. تدریس آغاز شد اما تبعیض ادامه داشت. جودی اگرچه نسبت به افراد دارای معلولیت در پله‌ای بالاتر قرار گرفته و موقعیتی اجتماعی کسب کند، اما او می‌دانست افراد دارای معلولیت بسیاری در آمریکا و سرزمین‌های دیگر با وجود توانمندی‌های بالقوه شان خانه‌نشین هستند. او حالا که معلم شده بود، باید کاری برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز می‌کرد.

جمعی کوچک با آرمان‌های بزرگ 

جودی، گروه کوچکی از افراد دارای معلولیت را دور هم جمع کرد و برای نخستین قدم راه‌بندانی را در خیابان مدیسون به راه انداخت‌. سال ۱۹۷۲ میلادی است و ریچارد نیکسون کمپین انتخاباتی ریاست‌جمهوری خود را در همین خیابان به راه انداخته است.

گروه کوچک جودی می‌خواست توجه‌‌ها را به قانون توانبخشی که نیکسون آن را وتو کرده بود جلب کنند. در نهایت آنها موفق شدند و نیکسون قانون توانبخشی را در سال ۱۹۷۳ میلادی امضا کرد. جودی پیش بینی می‌کرد که این امضا نقطه پایانی بر تبعیض‌ها علیه افراد دارای معلولیت نیست. پیش‌بینی جودی درست بود.

دولت جدید جیمی کارتر، قدمی برای اجرای این قانون تصویب شده برنداشت. جودی هیومن، تصمیم گرفت گروهی که پیش از این تشکیل داده بود را دور هم جمع و ساختمان دولت فدرال را در سانفرانسیسکو تصرف کنند. حالا سال ۱۹۷۷ میلادی است و آنها نمی‌دانستند این تصرف اعتراضی ۲۶ روز طول خواهد کشید.

هیومن در حالی این رهبری را برعهده گرفت که ۲۹ سال سن داشت. در همان ساختمان، نمایندگان کنگره ایالت کالیفرنیا را مجبور کرد به خواسته‌های افراد دارای معلولیت گوش کنند. هیومن با صدایی خشمگین که سالها تبعیض علیه افراد دارای معلولیت را فریاد می‌زد گفت: «دیگر اجازه نخواهیم داد دولت به افراد دارای معلولیت ظلم کند. ما خواهان اجرای قانون هستیم. ما دیگر بحث جداسازی را نمی‌پذیریم.»

در سال  ۱۹۹۳ میلادی، بیل کلینتون، رییس جمهور وقت آمریکا، جودی هیومن را به عنوان دستیار وزیر آموزش برگزید. .بعدها، در دولت  باراک اوباما، جودی دستیار ویژه هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه و مسئول انتشار ایده‌های حقوق مدنی در سراسر جهان شد.

کنشگری که جهانی شد

صفحه اینستاگرامی «به توان یک» که هدفش پرداختن به نیازها و حقوق افراد دارای معلولیت است به نقل از جودی نوشته: «معلولان به طور تاریخی دست کم گرفته شده‌اند و کسی فکر نکرده که آنها قادر به مشارکت معنادار در جامعه هستند.» پس حالا وقتش  بود که جودی توجه خود را معطوف تبعیض‌های بیرون از آمریکا کند، بنابراین با همان ویلچرش به ۳۰ کشور سفر کرد و در سطح بین‌المللی به آگاهی‌بخشی در راستای رفع تبعیض علیه افراد دارای معلولیت قدم بردارد. 

جودی در ۴ مارس  ۲۰۲۳ در حالی در گذشت که تا آخرین لحظه عمرش از تلاش دست نکشید زیرا معتقد بود: «مبارزه تنها برای کسانی که ممکن است دارای معلولیت باشند مهم نیست. بسیاری از مردم به شکلی غیرمستقیم تحت تأثیر نابرابری‌های معلولیت قرار دارند، اما درباره‌اش صحبت نمی‌کنند.»